گیلان صدر/شکوفه حاتمی: اول ماه می یا ۱۱ اردیبهشت به عنوان روز جهانی کارگر شناخته میشود. یکی از اولین نکاتی که در این باره باید به آن توجه کنیم، تصویر نادرستی است که در جامعه از مفهوم کارگر در مقابل کارمند یا کارفرما یا دیگر شاغلین ارایه شده است. گویی که کارگران از طبقات پایین و مستضعف باید باشند و دیگران از گروههای تحصیلکرده و فرهیخته. در حالی که چنین نیست. تمامی کسانی که در یک کارخانه یا شرکت معتبر کار میکنند، تحت عنوان کارگر هستند و همه آنان میتوانند از نظر تحصیلات و فرهنگ در بالاترین سطوح باشند. ضمن این که مجموعه کارگران فارغ از ویژگیهای فردی آنان در محیطهای کارگری از لحاظ فکری آبدیده شده و از بسیاری دیگر فرهیختهتر هستند.
بنابراین برخلاف گذشته که کلمه کارگر محدود به کار «یدی» و فیزیکی آن هم از نوع سخت میشد اکنون کارگر به تمامی کسانی اطلاق میشود که کار خود را در قالب قانون کار به خدمت کارفرما در میآورند. چه مهندس باشد، چه پزشک یا هنرمند و نویسنده و چه روزنامهنگار و چه کارگری که در معدن کار میکند. وجه اشتراک همه آنها، عرضه و فروش نیروی کار خودشان است.
در دنیای مدرن رابطه کارگر و کارفرمایی باید تحت ضابطه عام و اجتماعی تعریف شود. مثل گذشته نیست که این رابطه تحت انقیاد کارفرما باشد و با کارگر مثل برده رفتار شود. وضعیت بردگی کارگر محصول گذشته بوده است. اکنون نمیتوان چون گذشته رفتار کرد. حقوق کار و کارگر، جزو حقوق اولیهای است که باید رعایت شود. بنابراین مهمترین اتفاق در روز کارگر اهمیت دادن به حقوق کارگر و تعیین حدود و گستره آن و نیز اصرار بر اجرای بدون کم و کاست آن است.
ولی این هدف چگونه محقق میشود؟ اولین شرط آن، وجود تشکلهای کارگری قدرتمند است. قرار نیست که کارگران در مقابل دولت یا کارفرمایان باشند. در حقیقت همه ما عضو یک جامعه هستیم علیرغم تعارض منافع میدانیم که بقای هر کدام از ما به وجود و بقای دیگری نیز وابسته است. اگر دولت نباشد، کارفرما نیست، اگر کارفرما نباشد، کارگر محلی از اعراب ندارد. برعکس این استدلال نیز صادق است. با این وجود کارگران باید متشکل شوند تا بتوانند از طریق گفتوگو و چانهزنی قدرتمند اهداف خود را پیش ببرند. اکنون جامعه ما و جامعه جهانی با بحران ناشی از ویروس کرونا و بیماری آن مواجه است. تردیدی نیست که از این بحران همه زیان میکنند. سودبرندگان آن بسیار اندک خواهند بود؛ و زیانکنندگانش بسیار. نه فقط کارگران، بلکه کارفرمایان بسیاری، زیان خواهند دید و چه بسا ورشکست شوند.
اینجاست که باید کل جامعه و دولت به نمایندگی از جامعه وارد میدان شوند. فراموش نکنیم زیان دیدن کارگران و کارفرمایان از دو سنخ متفاوت است. بسیاری از کارگران به نحوی دچار مشکلی میشوند که حتی گذران زندگی روزانه آنان دچار اختلال میشود. بنابراین وضعیت امروز مثل جنگ است که یک دشمن خارجی به کشور حمله کرده و در این حمله، فرقی میان کارگر و کارفرما نمیگذارد. در جنگ کارخانهها بمباران میشوند و سرمایه و کار هر دو نابود میشوند. در کرونا نیز همین وضعیت غالب است. در چنین شرایطی باید فکری به حال ضعیفترینها کرد. کارگران، بهویژه کارگران روزمزد که فاقد حداقل پوششهای تأمین اجتماعی و بیمهای هستند باید در اولویت قرار گیرند. امروز موجودیت کلیت جامعه در برابر یک پدیده خارجی یعنی کرونا در خطر قرار گرفته است و طبعاً همه باید در برابر آن قرار گیرند و ابتدا از ضعیفترینهای خود حمایت کنند./شهروند