به گزارش گیلان صدر، فاطمه صابری در مرور نوشت:25 سال است در وزارت کشور مقابل نام شهرستان شفت این واژه هم قید شده است؛ «همون همیشگی». براساس تصمیمات اتخاذ شده در این وزارتخانه میانگین عمر فرمانداران شفت تنها حدود دو سال بوده است. اما این وزارتخانه از روش نادرستش دست برنمیدارد و همچنان مصر به ادامه این بازی بینتیجه با ساکنان بیش از ۵۰ هزارنفری این شهر است. عجیب آنکه همین وزارتخانه طی یک سال گذشته بیشتر از هر زمان دیگر نام این شهر در غرب گیلان را با توسعه نیافتگی و محرومیت گره زده است.
آخرین فرماندار این شهر که این روزها زمزمه تغییرش شنیده میشود محمد(سارنگ) حسنپور است. فردی که ۲۲آبان ۹۹ حکم سرپرستیاش را از ارسلان زارع استاندار گیلان دریافت کرد اما گفته میشود قرار نیست برای او حکم فرمانداری صادر شود و طی کمتر از سه ماه مانده به پایان عمر دولت حسن روحانی و مهمتر از آن برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا در خرداد ۱۴۰۰ حکم فرمانداری شفت باید به نام فرد دیگری صادر شود. یعنی نقطه سر خط.
شفت، رکوردار تغییر فرماندار
طبق معمول این قبیل انتصابات و احکامی که صادر نمیشود، هرگز مقامات توضیحات روشنی ارائه نمیدهند. هر چند پُست فرمانداری شفت صاحب یکی از رکورداران تغییر مدیران اجرایی است اما قطعا کسی با بررسی عملکرد ۹ هفتهای هیچ مدیری نمیتواند او را ناکارآمد بداند و دستور برکناریاش را صادر کند. پس ماجرا چیست؟ تنها انتقاداتی که بعد از طرح نام حسنپور برای فرمانداری شفت رسانهای شده مربوط به شماری از اصولگرایان است که نام و نشانشان پشت عناوینی مانند «جوانان انقلابی» پنهان مانده است. مخالفت این افراد به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مربوط است.
مخالفان چهرههایی مانند حسنپور هرگز توضیح نمیدهند که پس از حذف و برخورد با دهها اصلاحطلب بعد از سال ۸۸ اگر حسنپور هم یکی از مجرمان مدنظر آنها بود چگونه حکم بخشداری خشکبیجار رشت برایش صادر شد و قبل از کاندیدا شدن برای فرمانداری شفت هم معاونت اداره کل امنیتی و انتظامی استانداری گیلان را برعهده داشت و همچنان با حفط سمت سرپرست فرمانداری شفت است.
جایی که حسنپور هم مانند صدها ایرانی، یکی از فعالان ستاد میرحسین موسوی کاندیدای اصلاحطلبان بود.او که مسئولیت ستاد جوانان اصلاح طلب استان را برعهده داشت در کنار کاندیدای مورد نظرش عکس و فیلم دارد و به درستی برای پیروزی او تلاش کرد. این که بعد از برگزاری انتخابات چه حاشیههایی پیرامون کاندیدای اصلاحطلبان که مدنظر میلیونها ایرانی هم بود، رخ داد مثنوی هفتادمن است که در این مقال نمیگنجد. اصلا همین تفکری که مخالف حضور امثال سارنگ حسنپور در سمتهای مدیریتی است، اجازهی بررسی دقیق آن وقایع را به رسانههای غیرهمفکرشان نمیدهد.
مخالفان چهرههایی مانند حسنپور هرگز توضیح نمیدهند که پس از حذف و برخورد با دهها اصلاحطلب بعد از سال ۸۸ اگر حسنپور هم یکی از مجرمان مدنظر آنها بود چگونه حکم بخشداری خشکبیجار رشت برایش صادر شد و قبل از کاندیدا شدن برای فرمانداری شفت هم معاونت اداره کل امنیتی و انتظامی استانداری گیلان را برعهده داشت و همچنان با حفط سمت سرپرست فرمانداری شفت است. طبیعتا فعالانی که خود را انقلابیتر و دلسوزتر از دیگر ایرانیها میدانند باید مطلعتر باشند که در پروسه تایید صلاحیت بویژه گزینشهای سیاسی و عقیدتی چه سختگیریهایی انجام میشود.
حالا تصور کنیم که پنجمین فرماندار انتخاب شده برای شفت طی کمتر از ۷سال بار دیگر تغییر کند. واقعا قرار است فرماندار جدید طی مدت کوتاه باقیمانده تا پایان عمر دولت تدبیر و امید چه تغییرات مثبتی در این شهر ایجاد کند؟ آنهم شهری که بر اساس اعلام وزارت کشور در زمره ۳۱ شهرستان کمتر توسعه یافته کشور معرفی شده است.
حقی که مخالفان برای دولت قائل نیستند
مدیران ارشد این وزارتخانه جدای از مخالفتهای سیاسی عدهای برای انتصابات با خود نمیاندیشند که چرا از سال ۹۶ که شهرستانهای محروم و کم برخوردار توسط مدیران ارشد همین وزارتخانه معرفی شدند به جای ثبات مدیریتی از طول عمر اجرایی مدیران منصوب شده در شفت کاسته شده است؟ آیا مخالفت تعدادی انگشت شمار از جمع بیش از ۵۰هزار نفری یک شهرستان که به دلیل در اختیار داشتن رسانه و ارتباطات پشت پرده، هیاهویشان بلندتر به نظر میرسد باید مانع از انتخاب مدیران مدنظر دولت مستقر باشد؟ دولتی که کمترین حقش انتخاب مدیران همسو برای اجرای سیاستهایش است.
هر چند به نسبت دولت احمدینژاد حمایتها از چایکاران و برنجکاران در دولت روحانی بیشتر شده اما همچنان اوضاع بروفق مراد شمار زیادی از ساکنان این منطقه نیست. شهری که دارای شهرک صنعتی است اما چراغهای شهرک صنعتیاش آنقدر کمجان میسوزد که میزان اشتغالزایی حدود ۱۰کارخانه و واحد تولیدی که از آنها با صفت «بزرگ» یاد میشود به ۵۰۰ تَن هم نمیرسد.
البته که این قبیل دخالتها بی ارتباط با تزلزل مدیران ارشد وزارت کشور دولت روحانی در انتخاب مدیران سیاسی نیست. مدیرانی که اگر شانس گذر از گزینشهای دشوار سیاسی را داشته باشند باید مورد تایید نماینده مجلس و ائمه جماعت و ارگانهای دیگر هم باشند. آزمون و خطاهایی که طی سالهای گذشته برای شهرستان شفت هر چه که به ارمغان آورده باشد قطعا نامش پیشرفت و توسعه نبوده است.
محرومیت شهری با داشتههای زیاد
شهری با ظرفیت ۱۴۳۰۰هکتار برنجکاری که عموما مرغوب است، ۲۳۰۰هکتار باغات چای خوشطعم، ۴۴۰۰ هکتار میوه، ۱۶۰۰هکتار سیفی کاری و ۱۹۰۰۰۰راس دام و ۱۹ واحد دامداری صنعتی و ۴۴ واحد مرغداری و مواردی مانند تولید عسل، پرورش ماهی و…در دولت مورد حمایت مخالفان فعلی حسنپور، حدود ۵۰درصد جمعیتش زیر خط مطلق فقر گرفتار بودند. تعداد قابل توجهی از آنها هم تحت پوشش کمیته امداد یا در انتظار پوشش آن بودند.
هر چند به نسبت دولت احمدینژاد حمایتها از چایکاران و برنجکاران در دولت روحانی بیشتر شده اما همچنان اوضاع بروفق مراد شمار زیادی از ساکنان این منطقه نیست. شهری که دارای شهرک صنعتی است اما چراغهای شهرک صنعتیاش آنقدر کمجان میسوزد که میزان اشتغالزایی حدود ۱۰کارخانه و واحد تولیدی که از آنها با صفت «بزرگ» یاد میشود به ۵۰۰ تَن هم نمیرسد.
در این بین حتی تعدادی هم بودند که از خوشسیما بودن فرماندار جوان دولت احمدینژاد به عنوان نقطه قوتش نام میبردند و به دلیل همزمانی آن انتصاب با پخش سریال یوسف پیامبر، جواد شفیعیثابت را «یوزارسیف» میخواندند. یوزارسیفِ اصولگرایان، نَه ۳ ماه که ۳۰ ماه در همان سِمت باقی ماند که اتفاقا ۹ ماه آخرش در دولت اول حسن روحانی بود.
علیرغم تمام وعدههای چند دهه گذشته مدیران مختلف و نمایندگان مجلس، جاده ارتباطی اصلی این شهر با مرکز استان و شهرهای همجوارش در حد عبور یک تریلر کشاورزی و فرغون باقی مانده و امکانات رفاهی و فرهنگی شهر و مناطق همجوارش آنقدر اندک است که به چشم نمیآید. از معدود چیزهایی که در شهرستان شفت چشمها را مینوازد طبیعت زیبای روستاها، ییلاقات و جنگلهای هیرکانیاش است و اندک امید باقی مانده در این منطقه را باز هم طبیعت بواسطهی محصولات کشاورزی و دامی مرغوبش به ساکنان این منطقه هدیه داده.
از سارنگِ اصلاحطلبان تا یوزارسیفِ اصولگرایان
صورت مساله نشان میدهد که شفت در دور باطل تصمیمات دولتها گرفتار مانده است.این که مخالفان محمد حسنپور تلاش میکنند تمام کمبودهای این شهر را به او و دولت مستقر با جملاتی مانند «انتصاب فرماندار جوان و بیتجربه خیانت به شفت است»، پنهان کنند شاید فراموش کردهاند که قبل از آغاز به کار دولت روحانی آخرین فرماندار منصوب دولت محمود احمدینژاد برای شفت جواد شفیعی ثابت یکی از کارمندان استانداری گیلان بود. درحالی که حسنپور قبل از انتصاب به فرمانداری شفت سابقه فعالیت حزبی و بخشدار و معاون اداره کل امنیتی و انتظامی استانداری گیلان را در کارنامه داشت. اما کسانی که در حال حاضر فریاد وامصیبتا سردادهاند، در آن روزها نگفتند که انتصاب یک مدیر کاملا بی تجربه شفت را از یک گام احتمالی به پیش هم دور میکند. اتفاقا شفیعی ثابت را جوان انقلابی معرفی کردند که نقطه مثبتش کهنسال نبودن است. در این بین حتی تعدادی هم بودند که از خوشسیما بودن فرماندار جوان دولت احمدینژاد به عنوان نقطه قوتش نام میبردند و به دلیل همزمانی آن انتصاب با پخش سریال یوسف پیامبر، جواد شفیعیثابت را «یوزارسیف» میخواندند. یوزارسیفِ اصولگرایان، نَه ۳ ماه که ۳۰ ماه در همان سِمت باقی ماند که اتفاقا ۹ ماه آخرش در دولت اول حسن روحانی بود.
قبل از شفیعیثابت، علی اسماعیل پور فرماندار منتخب دولت احمدی نژاد در شفت بود و پیش از او هم حسن آقاجانی. در آن ۸ سال نه خبری از بیانیه ائتلاف نیروهای انقلاب بود و نه صدای اعتراضی از جوانان انقلابی شهرستان شفت شنیده شد. شاید به زعم این مخالفان در آن ۸ سال مدیریت این شهر برمدار توسعه و پیشرفت میچرخید و ناگهان طی ۸ سال گذشته ترمزش کشیده شد و شفت به قعر شهرهای توسعه نیافته سقوط کرد.
البته معنای این انتقادات دفاع از عملکرد دولت روحانی در انتصاب شماری از مدیران از جمله فرمانداران نیست.
بازی جاها عوض، برای فرمانداران ۱۶ شهر گیلان
به این دور باطل توجه کنید تا ببینید چرا دولت روحانی هم در زمینه انتصاب فرمانداران شفت دست کمی از دولت قبلی نداشته است؛ اولین انتخاب دولت تدبیر و امید برای شفت، یونس محمودی بود که جایگزین شفیعی ثابت شد. در روزمه محمودی بخشداری مرکزی رشت و معاونت فرمانداری شفت وجود داشت اما قبل از آنکه دولت اول روحانی به پایان برسد محمودی از غرب گیلان عازم شرق این استان شد و بر صندلی فرمانداری املش تکیه زد. اگر تصور کردید که انتقال از غرب به شرق برای محمودی ثباتی در زمینه مدیریتی ایجاد کرد سخت در اشتباهید چون مدتی بعد حکمی به دست او دادند و گفتند بعد از کمک به توسعه شفت و املش حالا عازم آستانه اشرفیه شو! همین شهریور ماه گذشته هم حکم جدیدی برای محمودی صادر شد با عنوان فرماندار لاهیجان.
یونس محمودی فقط یک مثال بود در میان دهها انتصاب از این دست در تمام ۱۶ شهرستان گیلان. محمودی همان مردی است که بعد از خداحافظیاش از شفت، محمدرضا محسنی را جانشینش دید.
محسنی که بود؟معاون فرماندار فومن در دولت احمدینژاد که حالا در دولت روحانی موفق به جلب نظر مدیران برای نشستن بر صندلی فرمانداری شفت شده بود. اتفاقا در آن زمان (تابستان ۹۵) هم شماری از فعالان اصلاحطلب و اعتدالگرای شفت و فومن نسبت به این انتصاب معترض شدند و گفتند و نوشتند که چرا معاون فرماندار دولتی که برای روحانی زمین سوخته باقی گذاشته باید ارتقا درجه پیدا کند و فرماندار شفت شود. البته نه در آن زمان به نظرشان وقعی گذاشته شد و نه وقتی که محسنی براساس همان چرخهی نامشخص و بیتوجهی به کارنامه از صندلی فرمانداری شفت به فرمانداری فومن ارتقا پیدا کرد تا جانشینش اینبار از بخشداری یکی از شهرهای تهران عازم شفت شود.عمر مدیریتی سید محسن موسوی هم در شفت کمتر از یکسال بود تا محمد حسنپور جانشینش شود.
حسنپور که از ابتدای حضورش در فرمانداری شفت با مخالفت شماری از اصولگرایان روبه رو بود به گواه مطالب منتشر شده از ایدههای مختلف برای کمک به کاهش مشکلات این شهر گفته و نشستهای زیادی هم با ساکنان شهر و مدیران دولتی و سرمایهگذاران برگزار کرده است. قطعا با توجه به روایت آنچه در شفت وجود دارد، انتظار معجزه و جهش ناگهانی بیهوده است اما نگه داشتن شمشیر داموکلس بالای سر شخصیتهایی مانند محمد حسنپور با کلید واژه «فتنه» با اصول قانونی در تضاد است. مخالفانی که هیچگاه توضیح نمیدهند براساس کدام بند قانون اساسی و قوانین جاری ایران، فردی که در هیچ دادگاهی محکومیت ندارد را باید از حقوق حقهاش محروم کرد به صرف آنکه در دوران انتخابات در ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداها فعال بوده است.