گیلان صدر،ایمان رنجکش: ماجرای آستارا، اردبیل و گردنه حیران (هیران) به حدی کلیشهای، دِمُده و خستهکننده شده که جز بارِ پوپولیستی و موجسوارانه برای عدهای، دیگر کمتر دغدغهمندی به شکل منطقی و اصولی بدان نگاه میکند اما اینها باعث نشده که پانترکها و لاطائلاتنویسان پیرامون این حوزه، دست از هوچیگری و اقدامات خلاف امنیت ملی خود بردارند.
پانترکها و هواخواهان آنها بعد از دلسرد شدن از عدم رغبت مردم آستارا و مخالفت شدید مردم دیگر نقاط استان گیلان در سالهای اخیر جهت الحاق این شهرستان استراتژیک به استان اردبیل (صرفا بخاطر ترک زبان شدنِ مردم آن منطقه) هر چند وقت یکبار سناریو جدیدی طرح میکنند که اثرات جدی و تلخ آن را چندی قبل در درگیریهای خیابانی در دو استان گیلان و اردبیل شاهد بودیم.
این گروهها در جدیدترین اقدام خود با راهاندازی کمپینی در پلتفرم «کارزار» (که این روزها، رکن فعالیتهای اجتماعی و مدنی در فضای مجازی محسوب میشود) طی نامهای خطاب به وزیر کشور خواستار الحاق منطقه حیران به استان اردبیل هستند.
اینکه اردبیلی بودن تعدادی از مسئولین کشور باعث چنین توهمی در بانیان این کارزار شده است یا نه به کنار، اما نکته قابل تامل در شرح این کارزار این است که گفته شده «ملاک تقسیمات کشوری در ایران نزدیکی روستاها به بخشها و شهرستانها به مرکز استان بوده و همچنین فرهنگ و زبان مشترک دلیل بر تشکیل استان و شهرستان است. مسیر گردنه حیران در گذشته جزو استان اردبیل بوده و بیست کیلومتر از راهداری آن برعهده استان نزدیک و همفرهنگ اردبیل است! همچنین کلیه امورات پزشکی معیشتی و خدماتی این منطقه با استان اردبیل است.»
گاف نخست این کارزار جدای از اینکه بانی آن از جمله افراد صاحب نظر در طرح اختلافات قومی است و این کارزار توسط اعضا و رسانههای گروههای تجزیهطلب در خارج از کشور هدایت و حمایت میشود، این است که از اشتراک زبانی و فرهنگی در آن منطقه سخن گفته که چون زبان ترکی شده است و به استان همجوار نزدیکتر است پس میبایست بدان الحاق شود! اولا که این ادعا کاملا ناوارد بوده و پیشینه آن منطقه و حتی نقاط بسیاری در استان اردبیل به جغرافیای فرهنگی تالش و تالشزبانان تعلق دارد و اگر ادعایی هم برای الحاق وجود داشته باشد، باید توسط مردم خود منطقه حیران مطالبه شود نه لاطائلاتنویسان و لُغُزخوانانی که نه سنخیتی با آنجا دارند و نه بوی خوشی از اهدافشان به مشام میرسد. از آن مهمتر اینکه اهالی حیران طی نامهنگاری و استشهاداتی که از مردم منطقه جمع کردهاند و اسناد آن در دستگاههای مربوطه موجود است، بارها عدم تمایل خود برای الحاق به استان اردبیل را اعلام کرده و اثرات سو آن و تغییر در تقسیمات کشوری را هشدار دادهاند.
اما گاف اصلی و مضحک بانیان کارزار این است که گفتهاند «بیست کیلومتر از راهداری منطقه برعهده استان اردبیل است! پس میباست الحاق صورت گیرد.» این درحالی است که با توجه به اینکه حریم منطقه حیران طبق تقسیمات کشوری در استان گیلان قرار دارد پس اصلا حضور راهداری اردبیل در آن منطقه غیرقانونی است و این از مطالبات مهمی بوده که امید میرود مسئولان گیلان یکبار برای همیشه آن را حل کرده و تمامی خدمات را به استان گیلان محول نمایند زیرا طبق قانون، مسئولیت راهداری و راهسازی در جغرافیای هر استانی بر عهده دستگاههای تابعه همانجاست نه اینکه حال مدعیان بیایند و با موج سواری بر یک بیقانونی، بیقانونیِ دیگری پیاده کنند!
این شیوه مطالبهگری کاذب آن هم با طرح چنین ادعای غیرمعمول و غیراجرایی در شرایط کنونی بیشتر شبیه به مبارزه از زیر لحاف میماند تا چیزی که قابلیت اجرا داشته باشد!
از صاحبین پلتفرم کارزار که از نظر نگارنده نقد اصلی وقایعِ به وجود آمده به آنان وارد است، انتظار میرود تا با دقت بیشتری نسبت به هویت و افراد معلومالحالی که با سواستفاده از فضای بوجود آمده سعی در راهاندازی هر کارزاری و تشدید اختلافات قومی و تضییع حقوق تاریخی و مالکیت گیلان بر گردنه حیران دارند و از قضا سرشان در آخور گروهکهای تجزیهطلب و منافی امنیت ملی بوده، اقدام نمایند.