گیلان صدر/طاها عبداللهی در مرور نوشت: حکم دادگاه رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله سفیدسنگانی و دانش آموز کلاس هفتم مدرسه راهنمایی شهید پورحنیفه که یکم خرداد با داس پدرش به قتل رسیده صادر شده است. همین بهانهای شده تا باز هم روستای سفیدسنگان مورد توجه رسانههای جمعی قرار بگیرد. رعنا دشتی بنهحور از روزی که این قتل اتفاق افتاده همراه با پسر۶ سالهاش امیرمحمد در خانه پدرش حسن آقا دشتی زندگی میکند.
پدر رعنا هنگام این گفتگو در کنار بلندی کنار خانه و زیر درختان کیوی که به حصار قبرستان روستا چسبیده مشغول به کار است. گوشهایش هم خوب نمیشنود و مثل مردم روستای کوهپایه نشین هر بار فریاد میزند:«این آقا که آمده خبرنگار است؟ ما مصاحبه نمیکنیم». وی سپس میپذیرد تا دقایقی با او هم صحبت شویم. پدر رعنا دروازهای کوچک به قبرستان باز کرده و سربالایی پله مانندی ساخته است تا رعنا برای تردد بر سر مزار دخترش مجبور به خروج از محوطه و تردد در خیابان روستا نباشد.
«متاسفانه دامادم از همان ابتدای ماجرای این پسر(بهمن خاوری) بنای ناسازگاری را گذاشت و به رومینا گفت تا خودش را بکشد. حالا هم از زندان پیام فرستاده که اگر بیرون بیایم دست بردار نیستم».
وی در حالی که کار میکند یک چشمش به دخترش رعنا و نوهاش امیرمحمد هم هست و با صدایی لرزان میگوید:«رعنا به جای غذا غصه میخورد و به قدری گریه میکند که از یک چشمش خون میآید. دخترم برای زندگی خودش هر تصمیمی بگیرد من مخالفتی ندارم و کسی در این خانه او را زیر فشار نمیگذارد. اما نگران خانواده همسرش هستم تا مبادا به او صدمه بزنند».
حسن دشتی در ادامه تشریح وضعیت دخترش میگوید:«متاسفانه دامادم از همان ابتدای ماجرای این پسر(بهمن خاوری) بنای ناسازگاری را گذاشت و به رومینا گفت تا خودش را بکشد. حالا هم از زندان پیام فرستاده که اگر بیرون بیایم دست بردار نیستم».
محسن پیریایی جوان لرتبار نهاوندی که در تهران زندگی میکند سنگ قبری با مرمر سفید و زمینه صورتی رنگ و تصاویر رومینا در سنگ سر نصب کرده و حالا خانواده اشرفی مدعی این مورد نیز هستند. پدر رعنا درباره این موضوع اظهار میکند:«خانواده اشرفی دایم تهدید میکنند و دم از غیرت میزنند. حتی با سنگ قبر رومینا هم مخالف هستند و میگویند باید این سنگ قبر را بردارید. این سنگ قبر قرابتی با مذهب ما ندارد».
کودکی که دیگر کودکی نمیکند
کمی دورتر کودکی با موهای مسی رنگ روشن، پیراهن آستین کوتاه زرد و شلوارک بلند آبی همراه دیگر کودکان داخل محوطه خانه پدربزرگ بازی میکند.
رعنای قد خمیده امروزی در روزهای نخست بعد از مرگ دردناک دخترش قامتی راست داشته و اکنون با نگاه به چهرهاش میتوان فهمید همان زن جوان نیست. چهرهاش زرد و پیکرش لاغر شده و رنگ چشمهایش هم زرد و قرمز است، کمتر حرف میزند و هنوز لباس عزای سیاه رنگش را از تن بیرون نکرده است.
او همان امیرمحمد برادر۶ ساله رومینا است که بارها در آغوش مادر مقابل دوربینها رفته و بنا به گفته پدربزرگش مانند مادرش وضع روحی مناسبی ندارد. حسن دشتی که بار مسوولیت دختر و نوهاش را به دوش میکشد اظهار میکند:«امیرمحمد اکنون مشغول بازی با پسرخالهاش است، اما روزهایی که همبازی ندارد سراغ خواهرش را میگیرد و بعد از مدتی به گوشهای میرود و گریه میکند. او هر وقت کسی به خانه ما میآید پای صحبت بزرگترها مینشیند. نوه من هم کمتر غذا میخورد و همه ما نگران وضعیت این کودک هستیم».
اما رعنا که در کانون توجه همگان قرار گرفته بیشتر از سایر افراد آسیب دیده است. وی هنگام گفت و گو همراه با مادر و خواهرانش در کنار درب پشتی خانه که به سوی دروازه کنار جاده باز میشود نشسته است. او ۷ خواهر و یک برادر دارد و حضور آنها در خانه پدریشان باعث شده تا کمتر تنها باشد. یکی از خواهران رعنا تقاضای مصاحبه را محترمانه رد میکند و بنابر گفته وی مادر رومینا وضعیت روحی و جسمی مناسبی ندارد.
رعنای قد خمیده امروزی در روزهای نخست بعد از مرگ دردناک دخترش قامتی راست داشته و اکنون با نگاه به چهرهاش میتوان فهمید همان زن جوان نیست. چهرهاش زرد و پیکرش لاغر شده و رنگ چشمهایش هم زرد و قرمز است، کمتر حرف میزند و هنوز لباس عزای سیاه رنگش را از تن بیرون نکرده است. اما هر جمله ای که میگوید گویا و رسا است که ناگفتههای ماجرا را بیان میکند.
رعنا این بار از نقش خبرنگاران درباره انعکاس قتل دخترش سخن میگوید و تاکید میکند:«اگر خبرنگارها نبودند خون دخترم پایمال میشد». باز هم سکوت رعنا تا دقایقی ادامه پیدا میکند. اما منظور رعنای دل شکسته از بیان این جمله چیست؟ پرسشی که بی ارتباط به این روستا نمیتواند باشد.
اما این خانواده دلیل دیگری برای عدم پذیرش خبرنگاران دارند. پس از صدور رای دادگاه و مصاحبه کوتاه ایلنا با رعنا دشتی و خواهرش آنها تماسی تلفنی برای منع هرگونه مصاحبه با خبرنگاران دریافت کردهاند. خواهرش اظهار میکند:«روز پنج شنبه ۶ شهریور که حکم متهمین پرونده (رضا اشرفی بنه حور و بهمن خاوری ویزنه) رسانهای شده ۲ خبرنگار به سراغ ما آمدند که به ما زنگ زدند و اعلام کردند که دیگر مصاحبه نکنید».
اما رعنا با همان حال هنوز مانند روزهای اول صریح و بدون ملاحظه با لهجه ترکی همه چیز را میگوید:«به دلیل منع دادستان تالش مصاحبه نمیکنم». اما ماجرا تنها به اباصلت جهانگیری دادستان تالش ختم نمیشود و خانواده رضا اشرفی گزینه فشار به رعنای داغدیده را برای جلوگیری از بازگویی گوشههای پنهان قتل برگزیدهاند. زمانی که این۲ خبرنگار وارد روستای سفیدسنگان شدند با مقاومت افراد همین خانواده مواجه شدهاند. مادر رومینا در همین باره بیان میکند:«اسفندیار(برادر بزرگتر رضا اشرفی) روز پنج شنبه (۶ شهریور) آمد و اعلام کرد اگر بخواهید مصاحبه کنید با مامور(پلیس) پاسگاه حویق برمیگردم». اطرافیانش هر کدام چیزی میگویند تا اینکه مادر داغ فرزند کشیده با سری رو به پایین در حالی که به جایی خیره شده باز حرف تازه ای میزند.
رعنا این بار از نقش خبرنگاران درباره انعکاس قتل دخترش سخن میگوید و تاکید میکند:«اگر خبرنگارها نبودند خون دخترم پایمال میشد». باز هم سکوت رعنا تا دقایقی ادامه پیدا میکند. اما منظور رعنای دل شکسته از بیان این جمله چیست؟ پرسشی که بی ارتباط به این روستا نمیتواند باشد.
سفیدسنگان و هزار نقل قول
پرونده رومینا ناگفتههای زیادی دارد که مثنوی هفتاد من کاغذ است و نمیتوان به هر نقل قولی اعتماد کرد.
هنوز برای بسیاری روشن نیست که رابطه بهمن و رومینا از کجا آغاز شده است؟
مادر رومینا زمانی که از گفتههای مونا محمدی تنها همکلاسی دخترش درباره موضوع تهدید مقتول به وسیله فیلم و عکس مطلع میشود، اظهار میکند: «تاکنون مونا سخنی درباره این پسر برای دخترم به من نگفته است و من نیز از او چیزی نپرسیدهام».
خاله رومینا ضمن قطع سخنان خواهرش ادعای این دختر نوجوان را تایید نمیکند. وی درباره شیوه آشنایی رومینا و بهمن تصریح میکند: ارتباط بهمن خاوری با خواهرزادهاش دلیل دیگری دارد که ناشی از دوستی وی با یکی از اقوام سببی نزدیکشان است که به شماره تلفن پدر و مادر رومینا دسترسی داشته و چند باری دختر مقتول را دیده است. رعنا در همین هنگام باز هم سکوتش را میشکند با صدایی اندوهگین و جملاتی که نشان میدهد از خانواده شوهرش دل خوشی ندارد ادامه میدهد:« رومینا به من موضوع این پسر را نگفته بود که احیانا مزاحمتی در کار باشد. من از چیزی خبر نداشتم اما وقتی ماجرای فرار دخترم پیش آمد (خانواده همسرم) موضوع غیرت را پیش کشیدند و هنوز هم دست بردار نیستند. خواهر خودشان هم فرار کرده بود. پس چرا کاری نکردند؟». اکنون پرسش اینجا است که آیا چنین گفتههایی برای انحراف اذهان عمومی یا مسیر تحقیق پرونده بوده است؟
حالا رعنا به تنها فرزندش امیرمحمد دل بسته است که خانواده شوهرش بارها تهدید کردهاند اگر تقاضای طلاق کند او را از حق سرپرستی فرزندش محروم میکنند. وی تنها یک جمله قاطعانه و بدون هیچ ملاحظهای میگوید:«پدربزرگش (فتح الله اشرفی) و عموهایش میخواهند پسرم را از من بگیرند». او دیگر چیز بیشتری به یاد نمیآورد و به گفته خودش کم حافظه شده است. همین جمله او پایان گفتگو را مشخص میکند.
رای دادگاه صادر شده است
رای دادگاه رومینا روز چهارشنبه ۵ شهریور با ابلاغ الکترونیک (ثنا) به رعنا دشتی شاکی پرونده ابلاغ شده است.
بنابر نظر دادگاه بدوی که بنا به کیفرخواست تنظیم شده دادستان تالش در شعبه سوم دادگاه جزایی یک رشت صادر شده رضا اشرفی بنهحور پدر رومینا و بهمن خاوری ویزنه پسری که رومینا با وی فرار کرده گناهکار و مستوجب مجازات شناخته شدهاند.
دختر کشی با داس؛ دیه و ۹ سال زندان
پدر رومینا به دلیل قتل عمدی فرزندش با اصابت ۲ ضربه داس به ناحیه راست گردن که موجب قطع عروق اصلی گردن شده محکوم شده است. وی باید دیه کامل مسلمان را که نیمی از آن بر عهده دولت است را به شاکی پرونده(مادر رومینا) بپردازد. جنبه عمومی جرم نیز ۹ سال زندان برای او در نظر گرفته که فقط به قتل عادی مربوط میشود و افکار عمومی و کارشناسان قضایی پیش از این انتظار داشتند در جنجالی ترین پرونده قتل سال ۱۳۹۹ با توجه به جنبه خشن قتل مجازات سنگینتری برای پیشگیری از تکرار موارد مشابه در نظر گرفته شود.
شلاق، زندان و تبعید
بهمن خاوری نیز از اتهامهای آدمربایی و معاونت در قتل تبرئه شده اما به دلیل اتهام سومش با عنوان رابطه منافی با عفت عمومی غیرزنا و تشویش اذهان عمومی از طریق گفتگو با رسانههای بی هویت و نشر مطالب دروغ بزهکار شناخته شده است. طبق این حکم سهم وی از این دادرسی ۹۹ضربه شلاق، ۲سال زندان و تبعید به یکی از شهرستانهای گیلان است. اما چرا علاوه بر ضربات شلاق که بخاطر رابطه منافی عفت بوده مجازات ۲ سال زندان و تبعید برای بهمن خاوری در نظر گرفته شده است؟ بهمن خاوری ۸ خرداد امسال به صورت صوتی با کارشناس برنامه «چشمانداز زنان» شبکه تلویزیونی ماهوارهای ایران اینترنشنال گفتگو کرده بود و از همان روز نیز بازداشت شده است.
رای دادگاه قطعی نیست
البته حکم هنوز قطعی نیست و رعنا دشتی، رضا اشرفی و بهمن خاوری میتوانند با ارسال دادخواستی به دیوان عالی کشور نسبت به رای دادگاه معترض شوند.
مادر رومینا و تنها شاکی پرونده اولین معترض این رویه است و در گفتگو با خبرگزاری ایلنا واضح و صریح گفته است: «با وجود تاکیدات مقامهای قضایی از رسیدگی ویژه به این پرونده، رای دادگاه ترس و وحشت به جان من و خانوادهام انداخته است. من به این رای اعتراض دارم و خواهان تجدیدنظر در دیوان عالی کشور هستم».
قاتل در دادگاه تهدید کرده است
ایلنا در ادامه گزارش خود نوشته است:«مادر رومینا با تاکید بر اینکه خواهان تجدیدنظرخواهی در این پرونده و قصاص همسرش است، اضافه کرد:«دیگر نمیخواهم شوهرم به روستا بازگردد. خانم دشتی گفته بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک، هیچ علاقه و امیدی به ادامه زندگی با همسرش که این بلا را سر آنها آورده ، ندارد و نگران جان تنها پسر و خانوادهاش است». اما چرا رعنا باید نگران جان خود و فرزندش باشد؟ پاسخ این پرسش به تهدیدهای قاتل رومینا در دادگاه مربوط میشود. خواهر رعنا دشتی در گفتگو با رکنا گفته است:«خواهرم در دادگاه وقتی با همسرش روبرو شد، حال خیلی بدی پیدا کرد و غش کرده بود. همان موقع خواهران بهمن خاوری هم در دادگاه بودند و برای کمک به خواهرم آمدند. پدر رومینا میگفت چرا با دشمنان من حرف میزنید. با اینکه ما آنها را نمیشناختیم و نمیدانستیم که خواهران بهمن هستند. اما پدر رومینا گفت وقتی آزاد شوم شما را هم میکشم».
وکیل رعنا دشتی؛ مجازات قاتل کافی نیست
ابراهیم نیکدل مقدم وکیل آستارایی رعنا اشرفی طی گفتگو با شرق از کمی مجازات قاتل سخن گفته و تصریح کرده است: «ما حدس میزدیم که چنین حکمی صادر شود؛ چراکه بر اساس قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲، حداکثر مجازات برای ولی که مرتکب قتل فرزند شود، ۱۰ سال حبس و پرداخت دیه است که در این پرونده نیز ۹ سال حبس و پرداخت دیه صادر شده است، اما میشد با توجه به خطرناک بودن متهم مجازات تکمیلی هم صادر شود و قضات میتوانستند مجازات تکمیلی و اقامت اجباری یا همان تبعید را هم برای پدر رومینا در نظر بگیرند که متأسفانه مجازات تکمیلی داده نشد و ما نسبت به این موضوع اعتراض خواهیم کرد؛ چراکه این مرد واقعا خطرناک است . مجازات باید متناسب با عمل فرد باشد، قطعکردن سر یک دختربچه ۱۳ساله با داس عمل بسیار خشنی است و باید مجازاتی سنگینتر برای مرتکب در نظر گرفته میشد. قانون باید مجازات قابل پیشگیریتری داشته باشد و به مجازات فقهی در اینگونه موارد بسنده نشود.
نقص تحقیقات پرونده مرگهای مشکوک زنان جوان سفیدسنگانی پدیده آشنایی است. تاکنون راز مرگ ۳ زن پیش از قتل رومینا در هاله ای از ابهام است و هیچ دلیل قانع کنندهای برای پایان زندگی ۲ دختر و یک زن در ۸ سال گذشته ارایه نشده است. تنها یک پرونده شاکی داشته که آن هم نقص تحقیقات داشته همچنان بی نتیجه مانده است و ۲ پرونده دیگر بدون شاکی هستند که خانوادهشان واکنشی به مرگ فرزندشان نشان ندادهاند.
وی در ادامه همین گفتگو به موضوع جالب نقص تحقیقات پرونده نیز اشاره کرده و گفته است: از نظر من بهعنوان وکیل مادر رومینا این پرونده نقص تحقیقاتی دارد. بعد از اینکه رومینا با بهمن فرار کرد از طریق یک واسطه به بهمن گفته شد مراسم عقد را برگزار کنید پدر رومینا را هم میآوریم. از این طریق محل اختفای بهمن و رومینا را متوجه شدند و بعد هم پدر رومینا با مأموران به محل رفته و دختربچه را به خانه بازگرداند. او بعد از اینکه رومینا را تحویل گرفت و به خانه برد، بر اساس گفتههای موکلم، به رومینا گفته قرص بخور و خودت را بکش. رومینا که از پدرش میترسیده فقط به او گفته چشم!
آیا قاتل تحریک شده بود؟
این وکیل دادگستری در ادامه اظهارات خود به موضوع تحریک قاتل توسط نزدیکانش میپردازد و تشریح میکند: بعد از این ماجرا پدر رومینا به مادر این بچه گفته است دیگر با او کاری نداشته باش، بچه است و یک غلطی کرده حتی برای او هدیه هم خریده است. بعد از مدتی وقتی پدر رومینا بیرون رفته و برگشته انگار همهچیز تغییر کرده و بعد با داس سر رومینا را قطع کرده است. بر اساس شنیدهها و برخی مستندات، پدر رومینا از سوی نزدیکانش تحریک شده است. آنها به پدر رومینا گفتهاند اگر تو این دختر را نکشی، ما این کار را میکنیم.
وقتی همه چیز تکرار میشود؟
چنانچه این مورد نخستین مورد از نقص تحقیقات پرونده در یک قتل بود چندان جدای تعجب نداشت اما نقص تحقیقات پرونده مرگهای مشکوک زنان جوان سفیدسنگانی پدیده آشنایی است. تاکنون راز مرگ ۳ زن پیش از قتل رومینا در هاله ای از ابهام است و هیچ دلیل قانع کنندهای برای پایان زندگی ۲ دختر و یک زن در ۸ سال گذشته ارایه نشده است. تنها یک پرونده شاکی داشته که آن هم نقص تحقیقات داشته همچنان بی نتیجه مانده است و ۲ پرونده دیگر بدون شاکی هستند که خانوادهشان واکنشی به مرگ فرزندشان نشان ندادهاند. انتشار گزارش پیشین مرور با تیتر بخت سیاه دختران سفیدسنگان و روزنامه شرق با عنوان عاشقانههای سفیدسنگان حساسیتهایی در این زمینه را برانگیختهاند. مدعیالعموم نیز تاکنون اقدام موثری برای بررسی این موارد انجام نداده و کار به مرگ رومینا به عنوان چهارمین مورد رسیده است.
گفته رعنا درباره نقش خبرنگاران برای اینکه خون دخترش پایمال نشود اینجا بیشتر نمود پیدا میکند. صحبت از تلاشی سازماندهی شده برای مخفیکاری اتفاقهای دردناک این روستای کوهپایه ای است که اجازه نمیدهد روند ماجرا درست پیش برود. بنابر گفته منابع مطلع شخص در سایه و مرموز اهل سفیدسنگان که در ماجرای اردیبهشت ماه دادگستری آستارا زمینه تحویل رومینا را به پدرش فراهم کرده است. این منابع همچنین مدعی هستند که وی در مورد پرونده سالهای گذشته نیز اعمال نفوذ کرده است و پس از قتل رومینا به وسیله عوامل محلی خود مانع دسترسی خبرنگاران به دادههای دسته اول و افشاگریهای احتمالی مردم شده است. نمونه آشکار این موضوع نیز تهدید خبرنگار عصر ایران توسط برخی افراد است.
رومینا اشرفی اگرچه با مرگی دردناک چشم از جهان فرو بسته ولی راهی که او رفته است تغییرات شگرفی را در جامعه متلاطم ایران امروز رقم میزند. شاید روزگاری بتوانیم ادعا کنیم جنبش حقوقی و اجتماعی زنان ایرانی در قرن بیست و یکم ممکن است از همین روستای پای کوه آغاز شده باشد. تغییر نوع نگاه به نوع زن، تصویب قانون حمایت کودکان و نوجوانان که سالها در بده بستان مجلس و شورای نگهبان خاک میخورده و از همه مهمتر اینکه مادر و دختری در یک روستا مناسبتهای نادرست را کنار بزنند از جمله این تغییرهای خوشایند هستند. شاید روند رسیدگی به پرونده وی سرنخی باشد تا از مرگ رمزآلود زنان دیگر روستا نیز گرهگشایی شود.