به گزارش گیلان صدر ، مرور نوشت: شهر رشت به فرهیختگی شهره است و فرهنگ و هنر در این دیار سابقه دیرینه دارد، ازاینرو تاخیر در بهرهبرداری از تالار مرکزی رشت شایسته فرهنگ و هنر گیلان نیست.” این جملات از زبان یک منتقد فرهنگی استان گیلان بیان نشده است بلکه اظهارات فیروز فاضلی مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان گیلان است.
اظهارات درباره یک کلیدواژه پرتکرار سالهای گذشته به نام «تالار مرکزی شهر رشت» است.سازهای که عنوان بزرگترین تالار شمال کشور را با خود یدک میکشد و قرار بود سر به آسمان بساید و مرهمی بر زخم نداشته های پرتعداد گیلان در بخش فرهنگی باشد. هر وقت که صحبت از گذشته میشود عدهای در این جغرافیا با افتخار از تعلق داشتن اولینها به رشت سخن میگویند و داستانها روایت میکنند از برگزاری تئاتر و سینماهای فعال با جمعیت همیشه مشتاق. اما وقتی به حال نگاه میکنیم، میبینیم که از آن گذشته بهظاهر پرافتخار حتی یک سالن استاندارد هم برای فعالان هنری و علاقهمندان فعلی به ارث نمانده است.
وقتی اواخر اردیبهشتماه 1393 اعلام شد که فیروز فاضلی بر صندلی ریاست ساختمان فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان تکیه زده، علیرغم تمام انتقادات درباره روشها و منشهای محافظهکارانه فاضلی، عدهای امیدوار بودند که حضور فردی از حزب اعتدال و توسعه که رابطه خوبی هم با محمدباقر نوبخت یار نزدیک رئیسجمهوری دارد، بتواند دستکم وضعیت چند پروژه نیمهتمام گیلان را روشن کند. اما گذشت زمان نشان داد که بود و نبود فاضلی بر مسند برای این پروژهها نتیجه مثبتی نداشت. درنتیجه تالار مرکزی رشت هم که سال 86 در زمره همان هزاران پروژه نافرجام کلنگ زدهشده توسط دولت محمود احمدینژاد بود نه در 6 سال باقیمانده دولت مهرورز سامان یافت و نه تا اینجای کار در دولت دوم حسن روحانی.
مدیران در توضیحات مکرر سالهای اخیر عدم تامین اعتبار پروژه، پیچیدگیهای فنی و رعایت موارد خاص آکوستیکی سالن کنسرت هال را در طولانی شدن پروژه موثر دانستهاند. تو گویی ابتدا کار بدون نقشه و اتود مهندسی آغاز شده و هدف ساخت یک چهاردیواری ساده بود و در ادامه راه هر آجری که روی آجر گذاشته شد مشکلات خود را نشان داد! اما مدیران فراموش نمیکنند بگویند که تاکنون 70 میلیارد تومان برای تالار هزینه شده است. وقتی15 اسفند 97 اعلام شد که تالار مرکزی رشت افتتاح شده،منتقدان هم خوشحال شدند که بالاخره از پس هزینه میلیاردی، سازهای استاندارد نصیب مردمان این دیار شد. اما گذشت چند ماه نشان داده که خبری از بهرهبرداری نیست.
مساحت این محدوده در حدود 14 هزار مترمربع است. محدوده فوق در ضلع شمالی متصل به پارک ملت همان منطقهای که همچنان بین قدیمیهای رشت مشهور است به «سیاه باغ»و از جبهه شرقی به بلوار ٣٥ متری ملت و از ضلع جنوبی و غربی به بافت مسکونی محدود میشود. همچنین مسجد صادقیه در شرق و مرکز اطلاعرسانی گردشگری در ضلع شمال آن قرارگرفتهاند. این مرکز فرهنگی جهت انجام فعالیتهای فرهنگی، هنری و موسیقی در سال 1386 و با زیربنای 12100 مترمربع آغاز شد در این تالار سالن کنسرت با ظرفیت 800 نفر، سالن تخصصی تئاتر با ظرفیت 263نفر، سالن تمرین تئاتر با ظرفیت 120 نفر، سالن تمرین 66 نفری تئاتر، سالن تمرین 120 نفری موسیقی، فضای گالری و نمایشگاه، استودیوی ضبط صدا و مرکز اسناد پیش بینی شده است.
سوال هنرمندان گیلان و غیر گیلانی بعد از گذشت 5 ماه از افتتاح تالار این است که چرا خبری از اجرای تئاتر و یا کنسرت موسیقی در این تالار نیست و آنها همچنان ناچارند در سالنهای غیراستاندارد اجرا کنند و خوانندگان موسیقی هم باید راهی تالارهای عروسی شوند و با همان شرایط غیراستاندارد به اجرا بپردازند؟
انتقادات فیروز فاضلی در دیدار با محمد احمدی پور نماینده موسسه توسعه فرهنگ و هنر هم 5 ماه بعد از واگذاری تالار مرکزی رشت بیان شده است. البته این موسسه نه متعلق به بخش خصوصی که وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و وزیر فرهنگ و ارشاد ریاست هیات امنای این موسسه را بر عهده دارد.اعضای هیات امنا و هیات مدیره این موسسه هم مانند اکثر موسسات «خصولتی» از این دست چند شغله هستند. نماینده موسسه «کمک به توسعه فرهنگ و هنر» در گیلان هم محمد احمدی پور است که از سال 92تا 96 معاونت سیاسی امنیتی استانداری گیلان را برعهده داشت و قبل از آن هم سالها به عنوان فرماندار شهرهای آستانه، تالش، رودسر مشغول کار بوده و تنها مسئولیت مرتبط با حوزه فرهنگیاش تا پیش از بازنشستگی، مدیریت کتابخانههای عمومی گیلان در زمان دولت احمدینژاد بود؛سمتی تشریفاتی برای خالی نبودن عریضه.
البته موضوع فقط حضور مدیران بازنشستهای مانند احمدی پور در یک موسسه بهظاهر غیردولتی نیست. اساسا روشن نیست که انتصاب مدیران ارشد و میانی وزارت فرهنگ و ارشاد و یا موسسات بیربط دیگر به عنوان مدیر و اعضای هیات مدیره و حتی پرسنل در این موسسه براساس چه رویکردی است. مطمئنا در این باره هم هرگز به این سوال پاسخ روشن داده نخواهد شد؛ «اگر چنین افرادی توانایی حل مشکلات حوزه فرهنگ کشور را دارند چرا از طریق همان وزارت فرهنگ و ارشاد به سرانجام نمیرسانند؟»
این موسسه در پورتال اطلاعرسانی خود در مورد تالار مرکزی بهرسم همیشه با تمجید فراوان از سابقه فرهنگی رشت و مردمانش نوشته است: موسسه «کمک به توسعه فرهنگ و هنر» بهعنوان بهرهبردار این مجتمع فرهنگی و هنری با ایجاد نمایندگی در استان گیلان برنامههای متنوعی را برای کمک به توسعه فعالیتهای هنری از طریق این مجموعه فرهنگی دنبال میکند.
حالا باگذشت 5 ماه از واگذاری تالار مرکزی به موسسه «کمک به توسعه فرهنگ و هنر» نهتنها خبری از اجرای برنامههای متنوع نشده بلکه سادهترین انتظار که همان برگزاری نمایش و کنسرت در تالارهای پرخرج ساخته شده هم ممکن نشده است. چرا؟ احتمالا به همان دلایلی که ساخت مجموعه 12 سال به طول انجامید و میلیونها تومان هزینه طی بیش از یک دهه لابهلای آجر و سیمانهایش معطل ماند و در رطوبت 90 درصدی رشت مستهلک شد. البته پاسخ به این سوال که اگر این مکان هنوز آماده افتتاح نبود با چه هدفی چند ماه قبل از طریق ویدئوکنفرانس افتتاح شد هم ظاهرا در حیطه وظایف فیروز فاضلی مدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان و همچنین محمد احمدی پور مدیر باسابقه حوزه سیاسی و امنیتی گیلان نیست. چون مسئولان ارشد و میانی در ایران سالهاست ژست اپوزیسیون میگیرند و پشت تریبونهایشان انتقاد میکنند. گویا مقصر نداشتن حتی یک سالن استاندارد مرتبط با فرهنگ و هنر در گیلان و 12 سال وعده برای استفاده از یک پروژه فرهنگی نه مدیران پرمدعا که شهروندان و هنرمندان هستند.