گیلان صدر/سد لاسک شاید مهمترین مساله ای است که این روز ها ذهن حامیان محیط زیست را به خود مشغول کرده است که صدای بلندتری دارند و البته سد لاسک حامیانی هم دارد که شاید صدای شان چندان بلند نیست اما دست بالا را در نهاد قدرت در اختیار دارند و آرام آرام شروع به ساخت سد کرده اند.
پروژه سد لاسک جدا از بحث های محیط زیستی که دارد و اگر مفید بودن و یا مضر بودن این سد را از لحاظ محیط زیستی به کنار بگذاریم مانند هر پروژه بزرگی که در هر استانی اجرا می شود انتظاراتی را باید برآورده کند و کمترین انتظار به کار گیری متخصصین بومی و صدالبته ایجاد اشتغال برای نیروهای بومی است.
احتمالا نمایندگان مجلسی هم که برای ساخت این سد سر و دست می شکنند چشم به انتخابات آینده دارند و برای جمع آوری رای قول ایجاد اشتغال و به طبع آن رونق اقتصادی برای منطقه را نوید داده و مردم هم به اشتغال افراد مختلف بومی گیلان در این پروژه چشم دوخته اند.
اما باید دید که آیا پروژه سد لاسک پروژه ای دوسر باخت برای گیلانیان است یا خیر؟
سد لاسک صدای اکثر حامیان محیط زیست کشور را در مخالفت به آسمان رسانده است و خطراتی چون زیر آب رفتن و نابود شدن هکتار ها از مراتع و جنگل های نادر هیرکانی کمترین لطمه ای است که به گفته حامیان محیط زیست توسط سد لاسک بر گیلان تحمیل خواهد شد و البته بحث تالاب انزلی که می گویند بیشترین آسیب را از این سد خواهد دید. البته لازم به ذکر است که حامیان سد لاسک بسیاری از این مسائل را رد کرده و دلایل خاص خود را دارند و سد را حتی برای تالاب مفید می دانند اما اگر فرض اول را درست بدانیم یک سر جریان سد لاسک برای گیلان از لحاظ محیط زیستی باخت و به اصطلاح عام سوخت دارد اما باید سر دیگر این جریان را هم بررسی کنیم. نشانه هایی وجود دارد که برای بسیاری از گیلانیان می تواند زنگ هشدار باشد.
اخراج مهندس مجید صابر اهل گیلان که هم اکنون نماینده مجری طرح در سد پلرود رودسر می باشد و انتصاب مهندس ملایی از اهالی خلخال اردبیل به جای ایشان از اولین اقدامات آغاز احداث سد لاسک است. لازم به ذکر است نماینده حقوقی ایشان نیز که باید برای زمین ها قیمت گذاری کند جوانی از اهالی خلخال اردبیل است!
آقای ملایی در اولین اقدام خود از همان ابتدای گرفتن مسوولیت یک جوان کم تجربه خلخالی را بعنوان نماینده حقوقی خودش جذب و استخدام کرد که با واکنش تند شوراهای اسلامی منطقه روبرو شد چون بر این اعتقاد بودند که ایشان که از خلخال آمده است چه می داند ارزش شالیزارها چقدر است! و سبب تضییع حقوق روستاییان خواهد شد!
این موضوع بر حسب سابقه پروژه هایی که در گیلان با مسوولیت غیربومی ها انجام شده با سرازیر شدن خیل عظیم کارگران و پرسنل غیر بومی خلخالی و اردبیلی همراه بوده است و این زنگ هشداری است که این بار هم سر جوانان گیلانی بابت اشتغال بدون کلاه خواهد ماند.
نشانه دیگری که وجود دارد و خبر از به بازی نگرفتن گیلانیان متخصص در این پروژه دارد این است که پیمانکار مطالعات ژئوتکنیک هم شرکت پی جو از تهران است که با کلیه پرسنل تهرانی به منطقه اعزام شده اند! ظاهرا در حال حاضر گویا تنها پرسنل گیلانی که جذب شده اند دو نفر نگهبان و یک نفر آبدارچی هستند!
با چنین روندی هیچ چشم انداز خوبی برای جذب گیلانیان متخصص دیده نمی شود! در حالی که می توان حتی از خود روستای لاسک و روستاهای همجوار کارشناسان مجرب و متعهد سد سازی پیدا کرد که در بزرگترین شرکت های پیمانکاری و مشاوره ای کشور مشغول بکار هستند اما انگار قرار نیست دیده شوند.
طبق بررسی ها و البته شنیده ها مشاور طرح (شرکت مهندسین مشاور یکم) هم به هیچ یک از رزومه های ارسالی به این شرکت از طرف گیلانی ها و بومی های منطقه پاسخ نداده و کارشناسانی که در راه اعزام به منطقه هستند غیر بومی در نظر گرفته است که قبل از تحویل سال بازدیدی از سایت داشتند که با شروع دوباره فعالیت مشاور ژئوتکنیک ، مجددا به عنوان ناظر طرح مشغول خواهند شد!
این در حالی است که یکی از بزرگترین محسنات استفاده از نیروهای ناظر بومی ، تعصب و حساسیت بیشتر به حسن کار پیمانکار است تا خدای ناکرده در آینده شاهد حوادث ناگوار پس از آبگیری سد نباشیم!
حال سوال این است که جدای از تخریب محیط زیست گیلان توسط سد لاسک آیا این پروژه به نام گیلان و فومنات و به کام رای برای کاندیداهای بعدی مجلس و البته نان و بوقلمون برای غیر بومی ها خواهد داشت؟
پس این خطر احساس نمی شود که پروژه دو سر سوخت سد لاسک برای گیلان از لحاظ اجتماعی هم خسران و یاس ایجاد خواهد کرد و جوانان بیکار منطقه و گیلان باید بنشینند و ببینند تمام پرسنل از استان همجوار آذری زبان و استان های دیگر جذب شوند؟
آیا نمایندگان مجلسی که سنگ سد لاسک را به سینه می زنند پاسخگو این معضل و خطر خواهند بود و گمان می کنند رسانه ها این گونه رفتار و بی توجهی ها را رصد نخواهند کرد تا به اطلاع مردم برسانند؟!
آیا شانه های این مادر سبز مان گیلان طاقت بی مهری به محیط زیست و بها ندادن به کارگران جوان و متخصصین گیلانی را دارد؟
این نشانه ها نوید آینده تاریکی را می دهد و البته لازم است هم اکنون به فکر بود بود و علاج واقعه بد را پیش از وقوع کرد.