اختصاصی/گیلان صدر، مهتا صدری: به مناسبت هفته دفاع مقدس و ضرورت زنده نگه داشتن و پرداختن به خاطرات ایثارگران هشت سال دفاع جانانه از خاک ایران با کمترین اما پر ارزش ترین ابراز جبهه ها ” جان ” و به جهت حضور کمرنگ بانوان در روایت های پس از جنگ به گفتگو با یکی از این بانوان رزمنده پرداختیم.
گفتگوی من با زهرا جعفری فلاح پور، رزمنده، خواهر دو شهید، یک جانباز و همسر یکی از رزمندگان و جانبازان این جنگ نابرابر، یکی از راویان شفاهی آن روزها را در ادامه میخوانید.
وی که از شهرستان رودسر و در سن 18 سالگی به همراه هفت زن داوطلب دیگر و با فراگیری آموزش های ابتدایی کار با اسلحه ژ3 و امداد، عازم جبهه ها شده بود و هم در زمان مجردی و هم پس از تاهل در ۲۲ سالگی، زندگی مشترک خود را نیز در مناطق جنگی گذرانده است، از بهمن 59 و تجربه سختی های مسیر تا رسیدن به جبهه و حضور در بیمارستان طالقانی میگوید. بیمارستانی که به علت فعالیت شدید منافقین به عنوان ستون پنجم دشمن، عبور و مرور در آن به شدت کنترل شده بود و شرایط امن و عادی نداشت.
این رزمنده ادامه میدهد: در ابتدای ورود به جبهه به دلیل اعتمادی که به واسطه تاییدیه های سپاه به ما وجود داشت، از ما خواسته شد وظیفه ی حفاظت و مراقبت از جان رزمندگان را به عهده بگیریم چون منافقین با کوچکترین غفلتی رزمندگان مجروح را بقتل میرساندند.
در همین راستا او با تاثر به خاطره دردناکی درباره یکی از فرماندهان سپاه اشاره میکند که با کوچکترین غفلت محافظین در بیمارستان، توسط این منافقین مورد سوء قصد قرار گرفته و در حال جان سپردن بود که با اقدامات سریع کادر پزشکی احیا شد.
این خواهر شهید در پاسخ به این سوال که آیا از مرگ نمیترسیدید؟ گفت: نمیدانم چگونه برای جوانها بگویم که دیدگاه ما نسبت به کشور و انقلاب چگونه بود اما میدانم آن روزها دغدغه ما برای کشور بیشتر از ترسمان از مرگ بود.
او علت حضور زنان در پشت جبهه را پس از به اسارت گرفته شدن چندین بانوی رزمنده از ساکنین مناطق جنگ زده که در ابتدای جنگ در خط مقدم میجنگیدند دانست و گفت: پس از این اتفاق و تاکیدات آیت الله مشکینی مبنی بر عدم حضور نظامی زنان در جبهه ها و خط مقدم، زنان به امور پشتیبانی جنگ پرداختند.
وی به سوالی در خصوص اینکه وجود شکاف عمیق میان نسل امروز و آن نسل از جوانانی که به جبهه رفتند و روایاتی که طی سالهای پس از جنگ، مروج فرا زمینی نشان دادن چهره ی رزمندگان است، به گونه ای که به نظر میرسد اینان فارغ از تمایلات و غرایز انسانی بوده اند و جوان امروز به علت عدم یافتن اشتراکاتی میان خود و این شهدا و ایثارگران آنان را دور از دنیای خود و دست نیافتنی می بیند را چقدر درست و موثر میداند، پاسخ داد و با انتقاد و گله گذاری از نگاه مسئولین و کم کاری در پرداختن به زوایای مختلف واقعه دفاع هشت ساله و آشنا نشدن نسل امروز با واقعیت های تاریخ آن دوره کشور ادامه داد: بهیچ وجه اینگونه نبوده که این افراد تعلقات و وابستگی های عاطفی نداشته اند. برادران شهید من هر دو مجرد بودند و وابستگی عمیقی به خانواده و خصوصا مادر داشتند اما موضوع قابل تاکید، ایمان به مسیر و وظیفه ای بود که بر دوش خود احساس میکردند و فراتر از همه این تعلقات بود و طی این سالها نیز این موضوع بدرستی تبیین نشده است. شهدا و ایثارگران هم به دنیا و هم به آخرت خود توجه ویژه داشتند.
این بانوی رزمنده با یادآوری خاطره ای از برادران شهید خود گفت: فرهنگ جبهه آنچنان تاثیر عمیقی بر روحیه برادرانم داشت که پس از شهادت آنان مردم از محله های دیگری به ما مراجعه میکردند و تازه آن زمان متوجه میشدیم که در مدت مرخصی هم جهت کمک بی مزد و منت برای ساخت خانه های محرومین و حتی کسانی که هیچ اعتقادی به اسلام و انقلاب نداشتند، میشتافتند و بعنوان کارگر کار میکردند.
وی جانفشانی های فرزندان گیلان در جبهه ها و خصوصا فرماندهان شهیدی همچون املاکی، خوش سیرت ، قلی پور و…را بسیار ارزشمند دانست و عنوان کرد: با این وجود در ایران همچون شهدای دیگر به اینان پرداخته نمیشود و کمتر اسمی از آنان شنیده میشود.
او گفت: آن زمان بهیچ وجه در تصورمان نبود روزی برسد که با ما مصاحبه کنند و فیلمی یا عکسی از ما منتشر بشود. امروز هم دغدغه ی ما در مرکز توجه قرار گرفتن خودمان نیست بلکه بحث جدی ما مهجور ماندن عظمت دفاعی ست که رزمندگان ما با دست خالی و بدون اینکه تبحر خاصی در تکنیک های نظامی داشته باشند از کشور انجام دادند که در آن شرایط ویژه ی جنگی توانستیم روی پای خود بمانیم. اینها مواردی ست که باید در تاریخ نوشته و مستند سازی شود.
این خواهر شهید در پاسخ به آخرین سوالم در این باره که شما بعنوان فردی که مستقیما درگیر جنگ بوده و تاکنون نیز هستید، آرمانتان را تا چه میزان از جهات مختلف فرهنگی ، نظامی، رفاه اجتماعی و … تحقق یافته میبینید، گفت: در این خصوص باید بین موضوعات تفکیک قائل شوم. من عملکرد حوزه نظامی را بسیار موفق و در راستای تاکیدات و خواست حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری میدانم زیرا یکی از اهداف ما این بود که از لحاظ قدرت نظامی پیشرفت ویژه ای داشته باشیم تا بتوانیم امنیت کشور را تامین کنیم و همینگونه هم شد.
اما در باقی حوزه ها و سیاستگذاری ها مثلا در حوزه جذب نیروهای انسانی اداره جات معتقدم به توصیه های بزرگانی همچون شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و… که تاکید ویژه بر حضور نیروهای مومن متخصص و نه متخصصین بی دین داشتند، عمل نشد و این خیانتی بود که صورت گرفت و ضربه ی سختی بود که امروز اثراتش را خیلی عمیق تر میبینیم زیرا معتقد نبودن به خدا و دین موجب انواع مفاسد میشود.