• درباره ما
  • تماس با ما
چهارشنبه, مهر ۳۰, ۱۴۰۴
  • Login
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها
No Result
View All Result
گیلان صدر
No Result
View All Result

شرح فاجعه؛ نامهٔ آسیا ابتهاج به مسعود بهنود

۱۳ شهریور ۱۴۰۱
in اجتماعی, اخبار مهم, اسلایدشو
0
شرح فاجعه؛ نامهٔ آسیا ابتهاج به مسعود بهنود

گیلان صدر: متن نامه ای خطاب به مسعود بهنود که آسیا ابتهاج به تازگی در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده است:

۳ سپتامبر، ۲۰۲۲⁩ توسط ⁨آسیا ابتهاج⁩

آن روز هنوز عمق فاجعه برایم روشن نبود و نمی‌توانستم باورکنم که قصد جان بابام را کرده‌اند
سایه و آلما

این نامه را ۵ اوت برای آقای بهنود نوشتم و فرستادم. به این امید که شاید جلوی اتفاقات را بگیرم.
شاید کسی از حوادث باخبر بشود و به داد بابام برسد! جوابی دریافت نکردم!
ولی چند روز بعد فهمیدم که خود این آقا هم بخشی از این توطئه بود و از پشت سر نخ‌ها را به وفق مراد جمهوری اسلامی و یلدا در دست دارد و از برنامه ریزان این مجموعه است که به من تهمت “براندازی” زد!

شرح فاجعه

من دیروز سعی کردم با شما تلفنی صحبت کنم که متأسفانه بی‌جواب ماند.
روزی در آینده نه چندان دور متوجه خواهید شد که در این معرکه که شما آن را به اختلاف بین دو‌خواهر مخفف کردید، شما به عنوان دوست دیرینه بابا و ‌خانواده به جای اینکه طرف بابا باشید، طرفداری از یلدا کرده‌اید و گول ظاهر ماجرا را خوردید.
این ناتوانی پیرمردی است بر تخت بیماری که در مقابل توهین‌ها و خشونت دختر بزرگش خلع سلاح شده و اگر تلفن‌هایش را پنهان نکنند فقط به دختر کوچکش پناه می‌برد.
این من نیستم که بلا به سرش می‌آورم. این من نیستم که سر گردنه دکان به اسمش باز کردم و با اسم و‌آبرویش داد و ستد می‌کنم.
من به شما امید داشتم و به شما مراجعه کردم و شما داد بابا را به باد دادید و هوار یلدا را به حق پنداشتید!
نازی (عظیما) یادگار خاله پوری می‌شود غریبه و امیر حسین سام می‌شود خودی. نازی را با توهین و بد و بیراه از خانه بابا بیرون می‌کند و امیرحسین سام نماز صبحگاهی در خانه بابا می‌خواند!
مادرم در مظلومیت تک و تنها در خانه سالمندانی میان کلن و‌نا‌کجا‌آباد شش ماه با نگاه خالی به پنجره زل زد و شکایتش را با مواد مخدر به بهانه درد خفه‌کردند. دوسال با همکاری پزشک افغانی قرص قوی مخدر به او دادند که دیگر بچه‌هایش را صدا نکند. پیرزن ماه‌های آخر زندگی ۲۶ کیلو وزن داشت. زلف پریشان، گونه‌های فرو رفته و صورتی به رنگ مرگ.
من این را برایش نوشتم:
منزل آخر،!
خانه سالمندان!
خانه سالمندان
ثمره هشتاد ونه سال عمر …
آی قلبم …
بابام را گول زدند که مادرم می‌رود به آسایشگاه، دو هفته دیگر به خانه بر‌می‌گردد. چه گریه‌ها کرد … خود یلدا از خجالت به دروغ گفت که بیمارستان رفته‌است. آخرش هم که تنها و بدون بچه‌هایش مرد، دروغ گفت که نزدش بود و دستش در دستش.
مادرم از ترس ارباب (لقبی که خودش به یلدا داده بود) سکوت کرد. مادرم از دعوا و‌بحث متنفر بود. سکوت کرد که کسی سرش داد نکشد!
من چند هفته پیش به شما پناه آوردم که جان و روح پدرم در خطر است. بابا روز قبلش به من تلفنی گفته بود: برو به هرکسی که مرا می‌شناسد خبر بده، به خبرگزاری‌ها خبر بده! سایه را زندانی کرده‌اند در بیمارستان و نمی‌گذارند به خانه‌اش برود.
شما در جواب با من بحث درباره محل دفنش کردید.
من دنبال زنده ماندن پدرم هستم در حالیکه دیگران تدارک کفن و دفن در ضمیرشان است.
بابا در بیمارستان خیلی حرف‌ها زد و گلایه‌ها کرد. از من خواست صدایش را ضبط کنم.
بابا را با تائید و رضایت کامل دکتر و بیمارستان به خانه همراهی کردم.
سیل بد و بیراه از یلدا و‌کاوه و دیرتر کیوان سرازیر شد. یلدا با بابا دعوا کرد و بد و بیراه گفت که چرا اصلا به آسیا مراجعه کردید. یلدا با قهر رفت و‌ برای من هم‌نوشت که دیگر کاری نمی‌کند.
بابا وقتی به بیمارستان منتقل شد بدنش زخم بود. در گزارش هفت صفحه‌ای بیمارستان درج شده ‌است. در گزارش نوشته شده که با دخترش صحبت کرده‌اند که چطور به اینجا رسیده و چرا رسیدگی‌های ویژه پزشکی را که حق هر مریض در آلمان است ندارد. در گزارش نوشته شده که با دخترش صحبت شده و قرار بر این است که برای رسیدگی‌های پزشکی شرکتی مسئولیت رسیدگی‌ها را بعهده بگیرد و به خانه برود.
یلدا یازده روز وقت داشت تدارکات لازم را مهیا کند. ولی یلدا هیچ کاری نکرد. آقای سام مهمانش بود! آقای سام که نه آلمانی بلد است و‌نه حق طبابت در آلمان را دارد، درباره همه چیز نظر می‌دهد و عالم و آدم به دعای تحسینش خم و راست می‌شوند! کل بیمارستان در یکی از بزرگترین شهرهای آلمان با مجهزترین سیستم درمانی و ‌پزشکی همه بی‌سواد هستند و این آقا عقل کل!
آقای سام برای من هم که از اتفاق روزگار در همین ده کوره آلمان که همه بی‌عقل و بی‌سواد هستند پزشکی خوانده‌ام، پیغام می‌نویسد که حواستان به زخم‌های بستری باشد و خانم اوکراینی پرستار نیست و‌نمی‌تواند به بابا برسد. غافل از این که بابا پیش از بیمارستان بدنش زخمی بود و هیچکس بهش نرسید.
یلدا داوطلبانه مسئولیت بعهده گرفته و در تمام این مدت حاضر نشد کس دیگر از خانواده دخالت بکند. من یک سال پیش با بیمه صحبت کردم و به من گفتند نه پدرتان و نه مادرتان از امکانات رسیدگی‌های ویژه برخوردار هستند. در آلمان همه بیمه درمانی دارند. کنار این بیمه درمانی هم‌بیمه‌ای هست به نام بیمه‌های رسیدگی که حق طبیعی هر شهروند است. هیچ مبلغی نباید پرداخت شود و حتی بیمه رسیدگی به بیمار پولی میدهد که این رسیدگی‌ها انجام شود. مبلغ بزرگتر به شرکت‌هایی تعلق میگیرد که روزی چند بار نزد بیمار در خانه‌اش می‌روند و همه نوع رسیدگی‌های درمانی و پزشگی و‌نگهداری را انجام می‌دهند. الان پولی پرداخت می‌شود ولی کاری انجام نمی‌شود. خانم‌های اوکراینی از شهر پول می‌گیرند. یعنی مرکز کمک‌های اجتماعی که اجاره خانه و پول ماهانه می‌دهند، حقوق بخور و نمیر این زن‌های اوکراینی را که پرستار نیستند – مثلا در یک‌مورد خانم معلم پیانو بود – می‌پردازد.
یلدا ادعا می‌کند که قیم پدر و مادرمان هست و بود، در صورتیکه ورق کاغذی که دستش هست، بی‌ارزش هست و هیچ حکم حقوقی ندارد. پدر و‌مادر من هم آلمانی بلند نیستند و بابا هم حتی امضا نکرده، چون یلدا خودش از زمان دبیرستان امضای بابا را جعل می‌کند. یلدا وانمود می‌کند و حتی به هردوشان گفته که این‌ها حق هیچ نوع تصمیم‌گیری را ندارند. این هم درست نیست. بابا دچار زوال عقل نشده و هیچ منبع رسمی او را از حق تصمیم‌گیری خلع نکرده. بابا اگر دلش بخواهد به بیمارستان می‌رود و اگر نخواهد نمی‌رود.
روزهای اول تقریبا یک روز در میان پیشش بودم و هر روز تلفنی صحبت کردم. هر روز دعوا و‌مرافعه بود با یلدا و کاوه. یلدا قهر می‌کرد و‌می‌رفت و با خانم اوکراینی صحنه سازی می‌کردند که می‌روند و‌تنهایش میگذارند. نرده‌های تخت را بالا می‌کشیدند و تلفنش را دور از دستش.
من می‌رسیدم و بابا را آرام می‌کردم و یلدا از راه می‌رسید و پرخاش می‌کرد …
دو روز پیش از دکتر شفیعی برایم پیغام فرستادند که عکسی از بابا برایش فرستاده شده که بابا را در خواب با دهان باز و نرده‌های بالا آمده تخت نشان می‌دهد. دکتر شفیعی زار زد و فریاد زد که سایه مرده! برای من پیغام فرستادند، چرا چنین عکسی گرفته و فرستاده شده!؟
تا زنده هست طرفش باشید!

با محبت فراوان و دلی خونین
آسیا
فیسبوک آسیا ابتهاج

 

Tags: آسیا ابتهاجگیلان صدرمسعود بهنودنامههوشنگ ابتهاج

نوشته مشابه

ابهامات و تخلفات عامدانه در معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

ابهامات و تخلفات عامدانه در معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

by shahed
۲۹ مهر ۱۴۰۴
0

اختصاصی/ گیلان صدر: به نظر می‌رسد معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، این روزها عامدانه قانون را دور می‌زند. همان معاونتی که حدود یکسال پیش؛ در مراسم معارفه عبدالله عموزاد، دکتر فردین مهرابیان در مقام معاون فرهنگی و دانشجویی، آن را «الگوی قانون‌مداری و صیانت از حقوق بیت‌المال»...

ادعای بی پایه و اساس معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان؛ از توهم رضایتمندی تا واقعیت اعتراضات

ادعای بی پایه و اساس معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان؛ از توهم رضایتمندی تا واقعیت اعتراضات

by shahed
۲۷ مهر ۱۴۰۴
0

دو سال پس از ادعای فردین مهرابیان درباره «رضایت دانشجویان»، شواهد میدانی و اعتراضات در خوابگاه‌ها، تغذیه و خدمات رفاهی نشان می‌دهد که آن ادعا چیزی جز تبلیغات بی مصرف نبوده است. اختصاصی/گیلان صدر: در بررسی اخبار رسمی منتشرشده از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان (وب‌دا)، به مراسم...

صادقی خمامی، مدیر عاملی که قانون را دور زد!

صادقی خمامی، مدیر عاملی که قانون را دور زد!

by shahed
۲۷ مهر ۱۴۰۴
0

کارمند توانیر چطور بدون استعفا مدیرعامل شرکت توزیع برق گیلان شده و میلیاردها تومان را امضا می‌کند؟ اختصاصی/ گیلان صدر : پس از افشاگری گیلان‌صدر درباره تخلفات آشکار در شرکت توزیع برق گیلان، همچنان مدیرعامل این شرکت، دکتر صادقی خمامی، به کار خود ادامه می‌دهد — بدون هیچ‌گونه برخورد یا...

چهرهٔ ظاهراً ارزشی، تهدیدِ واقعی!

چهرهٔ ظاهراً ارزشی، تهدیدِ واقعی!

by shahed
۲۶ مهر ۱۴۰۴
0

رفتارهای خارج از چارچوب اخلاقی و بی‌عملی حراست با وجود مستندات قطعی، حضور این فرد در مسئولیت فرهنگی را به خطر تبدیل کرده است. اختصاصی/ گیلان صدر: فردی که روزگاری در بخش گزینش یکی از نهادها بود و حالا مسئول فرهنگی است، هر روز با چهره‌ای ظاهراً ارزشی جلوی چشم...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

ابهامات و تخلفات عامدانه در معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

ادعای بی پایه و اساس معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان؛ از توهم رضایتمندی تا واقعیت اعتراضات

صادقی خمامی، مدیر عاملی که قانون را دور زد!

چهرهٔ ظاهراً ارزشی، تهدیدِ واقعی!

گیلان، صدرنشین فساد؛ بازرسی سرگرم گزارش‌ سازی

گام اول شهر هوشمند رشت؟ پلاک‌کوچی!

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

«یُفسِدون فی الأرض…» و ما هنوز از خود می‌پرسیم: چه شد که امنیت، به ابزار تهدید و کنترل بدل شد؟

برگزاری رویداد هنری با موضوع پسماند توسط شهرداری لاهیجان

تحقیق و تفحصی که گم شد؛ موکب خدام‌العتره و سکوت مدیریت شهری

سی‌ودو سال تلاش، چند رکعت نتیجه؟

نگاهی به عملکرد مدیرکل بانوان استانداری گیلان؛ زنان استان هنوز منتظر اقدام واقعی

اخبار پربازدید

افشاگری گیلان‌صدر: مدیرعاملی که قانون نمی‌شناسد و میلیاردها تومان زیر امضاهای بدون اعتبار+ مستندات

افشاگری گیلان‌صدر: مدیرعاملی که قانون نمی‌شناسد و میلیاردها تومان زیر امضاهای بدون اعتبار+ مستندات

۸ مهر ۱۴۰۴
شش سال سکوت مدعی‌العموم؛ رودخانه‌ها، تالاب و سراوان همچنان قربانی

شش سال سکوت مدعی‌العموم؛ رودخانه‌ها، تالاب و سراوان همچنان قربانی

۶ مهر ۱۴۰۴
سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و  نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

۲۱ مهر ۱۴۰۴
صادقی خمامی، مدیر عاملی که قانون را دور زد!

صادقی خمامی، مدیر عاملی که قانون را دور زد!

۲۷ مهر ۱۴۰۴
ادعای بی پایه و اساس معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان؛ از توهم رضایتمندی تا واقعیت اعتراضات

ادعای بی پایه و اساس معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان؛ از توهم رضایتمندی تا واقعیت اعتراضات

۲۷ مهر ۱۴۰۴
ابهامات و تخلفات عامدانه در معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

ابهامات و تخلفات عامدانه در معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۲۹ مهر ۱۴۰۴

اخبار پر اشتراک

  • راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    1792 shares
    Share 717 Tweet 448
  • مسئولان استان پاسخگو باشند/نهاد صادر کننده مجوز خانه عفاف فخر در گیلان کیست؟

    1659 shares
    Share 664 Tweet 415
  • اولین مرکز اختلالات اُتیسم استان با سرمایه گذاری بخش خصوصی در رشت افتتاح شد

    1419 shares
    Share 568 Tweet 355
  • هشدار در خصوص خطر اپلیکیشن لایکی برای نوجوانان/در لایکی هیچ مرز اخلاقی مشخصی وجود ندارد

    1286 shares
    Share 514 Tweet 322
  • شرح فاجعه؛ نامهٔ آسیا ابتهاج به مسعود بهنود

    1263 shares
    Share 505 Tweet 316

گیلان صدر

دسترسی سریع

  • درباره ما
  • تماس با ما

شبکه های اجتماعی

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این پایگاه خبری_تحلیلی محفوظ میباشد.

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع میباشد . انتشار مطالب به معنی تایید محتوای آنها نیست |  سئو کیورد

No Result
View All Result
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها

eRasaneh_Trustseal(82722, true);

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In