اختصاصی/ گیلان صدر، مهتا صدری: دکتر عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در بخشی از مقاله ای با عنوان “هشداری بر ابرتضادهای اجتماعی ایران “به زیبایی مینویسد:” تفاوتهای مذهبی آنجا که با تضاد سیاسی در هم می آمیزد، در قامت تضاد مذهبی جلوه می کند. شاخص حریم خصوصی به نزاعی خیابانی بدل می شود و با ادبیاتی که هرکدام از این دو گفتمان برای خود انتخاب می کنند به عنوان مانع انسجام ملی عمل می کند.”
مدتی از واقعه ی بوستان کشاورز رشت میگذرد. اتفاقی که طی آن زنی در قامت آمر به معروف به زنی دیگر که به همراه خود دو قلاده سگ داشت، برای عدم حضور سگها در پارک تذکر کلامی میدهد و در پی آن، زن مقابل کنترل خود را از دست داده و با خشونت اقدام به کتک زدن این آمر به معروف میکند.
به این موضوع بهیچ وجه نباید صرفا از منظر درگیری میان دو شخص توجه کرد. بلکه به دلیل نوع پوشش زن آسیب دیده و همینطور حمایت هایی که از سوی اقشار خاص و شناخته شده از ایشان صورت گرفت، به نظر میرسد وی نماینده قشر خاصی از جامعه بوده و زن مقابل که عمل سگ گردانی او را برگرفته از فرهنگ غربی میدانند نیز که تکلیفش از همان ابتدا با تیترهای توهین آمیزی که در خصوص ایشان بکار برده شد، مشخص بود.
امام صادق (ع) میفرمایند: امر به معروف با چهار شرط بر فرد ثابت می گردد:1- علم به واجب یا مستحب و یا حرام بودن امور؛ یعنی شناخت معروف یا منکر به دور از شبهه، بنابراین در امور متشابه امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.2- احتمال تأثیر، بنابراین اگر بداند یا احتمال قوی بدهد که اقدامش تأثیر ندارد، واجب و مستحب نیست چون بی فایده است.3- شخص مخاطب امر به معروف و نهی از منکر بر ادامه عمل خود اصرار داشته باشد. اما اگر نشانه ای باشد که آن کار را ترک کرده است، تکلیف ساقط می شود. چون دیگر امر به معروف و نهی از منکر بیهوده است.4- مفسده ای در پی نداشته باشد. اما اگر احتمال ضرر برای خود یا فردی از مسلمانان را بدهد تکلیف ساقط می شود. زیرا ضرر و اضرار در دین روا نیست.
یا در حدیث دیگری پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) به زیبایی میفرماید: “کسی که امر به معروف می کند، لازم است که حلال و حرام را بشناسد و خود را از آنچه به مردم امر و نهی می کند، فارغ کرده باشد، خیرخواه مردم و همراه با مردم باشد. با لطف و بیان خویش آنها را دعوت کند و با تفاوت میزان حوصله آنها آشنا باشد؛ تا هرکس را در جایگاه خودش قرار دهد. مکر شیطان را بشناسد و در برابر آنچه می بیند شکیبا باشد، با مردم مقابله به مثل نکند و از ایشان شکوه ننماید و به خاطر خودش درشتی نکند. نیّتش خالص برای خدا باشد، از او یاری بطلبد و رضای او را بجوید. پس اگر با او مخالفت کردند، تحمّل کند و اگر موافق بودند، سپاس گذار باشد، کار خود را به خدا واگذارد و به عیب خود توجّه کند.”
فارغ از اینکه آیا شرایط توصیه شده برای امربه معروف، توسط این بانو رعایت شده بود یا خیر؟ اینکه برخی گمان میکنند ایجاد هیجانات و فضای رسانه ای و تهییج افکار افراد انقلابی و… از سگ گردانی جلوگیری میکند، آنچنان دور از ذهن است که گویا به طور مثال از نتایج راه اندازی گشت های امنیت اخلاقی بی خبر هستند. آیا پس از راه اندازی این گشت ها مردم باحجاب تر و شهر ایمن تر شده است؟ مسلما خیر! حال چه برسد به این موضوع که به نظر میرسد آمر به معروف، خطا نیز کرده باشد زیرا به صورت غیرقانونی بخاطر ترس شخصی خود از حیوان، اقدام به تذکر کرده است.
با وجودی که به دلیل آسیب های جسمی وارده به زن آمر به معروف، نیاز به پیگیری و مجازات فرد خاطی باید مورد توجه قرار گیرد چرا که پاسخ تذکر بحرحال درگیری فیزیکی نیست اما مانور رسانه ای در این سطح، در خصوص موضوعی که حتی در قانون جرم انگاری نیز نشده است و استفاده از تریبون های رسمی توسط عالی ترین مقامات استان و شهرستان و…و پیگیری چنین مسئله ای تا این حد، آیا چیزی جز صف آرایی در برابر آزادی های مشروع مردم نیست؟ آیا میتوان مردم را به هیچ امری فراتر از قانون اجبار به پذیرش کرد و پس از آن انتظار داشته باشیم که سنگ روی سنگ بند شود؟ آیا نحوه برخورد با چنین اتفاقاتی تا امروز به حد کفایت دو قطبی شدن فضا را نمایان نکرده است؟
علیرضا سحرخیز وکیل پایه یک دادگستری مینویسد: سگ گردانی در قوانین جزایی و موضوعه ایران جرم انگاری نشده است و بسیار مهم آنکه این وکیل دادگستری، دلیل نافرجام بودن تلاش های مجلس برای جرم انگاری این موضوع را “فقد انطباق با عرفیات و شرایط روز اجتماعی” میداند.موضوعی که مجلس ایران بدرستی مد نظر قرار داده است، عرف جامعه است. مورد بسیار مهمی که اگر مسئولینی که مردم را تهدید به استفاده از نیروی بسیج برای مقابله با سگ گردانی میکنند، میزان اهمیت ان را درک میکردند، بدرستی متوجه پیامدهای ناشی از اجبار به این موضوع نیز میشدند.
جدا از غیرقانونی بودن برخورد با مردم در این موضوع، نحوه واکنش مردم و اعتراضات به این برخوردها و تبعات روانی این مورد تنها در فضای مجازی و در میان فعالین اجتماعی و سیاسی، نشان از تضاد عمیق میان خواست اکثریت جامعه و مسئولین دارد.
این بانوی آمر به معروف در بخشی از سخنانش اشاره به جمعیتی داشت که با وجودی که شاهد کتک خوردنش بودند، به او کمک نکردند. بهتر نیست یکبار برای همیشه از خود بپرسیم چرا مردم نسبت به زنی که بی دفاع در حال کتک خوردن است، بی تفاوت هستند؟ آیا وقت آن نرسیده است که این حقیقت را بپذیریم که این موضوع محصول دو قطبی کردن فضای جامعه به خودی و غیر خودی است؟ تا جایی که اخلاقا آنچنان سقوط کرده ایم که انسانیت را به مسلخ تسویه حساب های سیاسی و جناحی برده ایم؟یا یکبار با تامل به خشم مشهود در انواع کامنتهای شرم آور و توهین آمیز در خصوص این زن آمر به معروف در ذیل پست های مربوط به این واقعه در فضای مجازی نگاهی بیاندازیم؟
موضوع مهمی که علیرضا سحرخیز نیز به آن اشاره میکند و باید شدیدا توسط مسئولین از آن جلوگیری کرد،” تحریک و تهییج عامدانه احساسات برخی از افراد جامعه بر علیه برخی دیگر” است. زیرا آنچه که همبستگی مردم را مورد تهدید قرار میدهد، بردن فضا به سمت همین دو قطبی خودی و غیرخودی ست.
آیا زمان آن نرسیده ست که به خواسته های قانونی مردم گوش بسپاریم و دست از اقدامات فراقانونی با تهدید مردم و رفتار ضربتی نیروی انتظامی و بسیج برداریم؟
آیا در زمانه ای که مردم درگیر انواع مشکلات معیشتی هستند، مقامات عالی رتبه استان نباید تمام هم و غم خود را معطوف به دغدغه های مردم کرده و تحت تاثیر برخی رسانه هایی که خود همچون عاملین تفرقه در برهه های مختلف اثبات کرده اند در هیچ مسئله ای توانایی تحلیل عمیق موضوعات را ندارند و فقط آتش بیار معرکه هستند، قرار نگیرند؟
آنچه خواست اکثریت شهروندان فهیم رشت از مسئولین است جلوگیری از فضاسازی ها و برخوردی مدبرانه و عالمانه و پرهیز از دامن زدن به ترسیم فضای خودی و غیرخودی در اینگونه مسائل اجتماعی ست زیرا بر هیچ کس پوشیده نیست که دودش به چشم همگی مردم میرود.