اختصاصی/ گیلان صدر: یکی از موسیقیدانهای برجسته گیلان، محمد انشائی، در صفحه شخصی اینستاگرام خود اولین واکنش رسمی را به سوءاستفاده ای فرهنگی نشان داد و گفت: «ما گرفتار ضعف فرهنگی هستیم.»
این جمله کلیدی، دقیقاً درد ما را نشانه میگیرد؛ دردی که در لقمه کردن میرزا کوچک و سایه های بزرگ فرهنگی، در تکرار این تبلیغات سخیف و توهینآمیز، عیان شده است.
وقتی میرزا کوچک هم لقمه میشود!
کاری به رستوران نداریم. لابد غذایش خوشمزه است، بستهبندیاش خوب و مشتریاش هم راضی. اما آنچه تلخ است، نه طعم چنجه، که مزه تبلیغی است که با سوءاستفاده از نام مفاخر فرهنگی گیلان، لقمهای از ابتذال فرهنگی را به خورد جامعه میدهد.
میرزا کوچکخان؛ رهبر نهضت جنگل؛ شده «لقمه انفجار» و سایه بزرگ، هوشنگ ابتهاج؛ شده «چنجه ویژه» پوررضا،؛ صدای ریشهدار گیلان؛ حالا در منوی این رستوران در کنار زیتون پرورده و ترشی عرضه میشود.
آیا نام اینها، نامِ ما نیست؟ آیا «برند»ند که روی منوی غذا چاپ میشوند اما آنقدری محترم نیستند که لااقل با شأنشان شوخی نکنیم؟
ما عادت کرده ایم به تخفیف فرهنگی گیلان حتی در صدا و سیما و البته به تکرار بی حساب واژگان «فرهنگ غنی گیلان» و…. و حالا هم افتادهایم در دام سوءاستفاده تبلیغاتی. یک روز در قالب تبلیغ جنسیتزده یک مجتمع کاشی آنهم در قلب قوم ریشه دار گیلان در تالش (که زن را کاشی و سرامیک درخشانِ آشپزخانهاش میبیند)، روز دیگر در شکل چنجه ابتهاج و جوجه پوررضا.
سؤال اینجاست: نهادهای فرهنگی، صنفی، هنری و نظارتی کجای این ماجرا هستند؟ آیا سکوتشان نشان از رضایت است یا بیخیالی؟ و مهمتر: ما مردم و رسانه ها چطور؟ آیا اینقدر گرفتاری داریم که از کنار این موارد بیتفاوت عبور میکنیم؟
این فقط یک «منو» نیست. این فقط یک عکس تبلیغاتی نیست. این نشانه ایست از همان چیزی که محمد انشایی به درستی گفت: «ما گرفتار ضعف فرهنگی هستیم.»
و این ضعف، دارد به استخوان میرسد.
میرزا کوچک را نمیشود لقمه کرد. سایه را نمیشود سس زد روی برنج. آنها میراث ما هستند، نه مواد مصرفیِ صنعت تبلیغات.