به گزارش
گیلان صدر، چند روز پیش در شب شهادت امام حسن عسگری (ع) که آغاز امامت حضرت قائم (عج) نیز بود، ۳ جوان کم سن و سال با نامهای محمد ۱۷ ساله، علی ۲۰ ساله و امید ۱۹ ساله بیخبر از اینکه شب شهادت است، مطابق معمول بسیاری از شبهای دیگر برای کسب درآمد راهی یکی از خیابانهای رشت میشوند تا با زدن گیتار و نواختن موسیقی کمکخرجی باشند برای خانوادههای خود اما دقایقی از نواختن موسیقی نگذشته بود که مامور اماکن به آنها حمله کرده و در ادامه رفتار بسیار زشت و زنندهای را برای مانع شدن آنها از نواختن انجام میدهد.
رهگذران با مشاهده برخورد مامور اماکن شروع به تصویر برداری از صحنه میکنند و در مدت زمان کوتاهی فضای مجازی پر میشود از تصاویر این صحنه متاثر کننده.
پس از انتشار این تصاویر عکسالعملهایی از سوی مسئولان کشوری در برابر نوع برخورد مامور با این جوانان ابراز شد.
میرشمس مومنیزاده (فرماندار رشت) با بیان اینکه رفتار با سه جوان نوازنده مناسب نبود، گفت: به فرمانده نیروی انتظامی اعلام شد تا درباره ابعاد ماجرا بررسی و متعاقباً پیگیری و اقدامات مقتضی در اسرع وقت صورت گیرد تا رفتار یک شخص موجب لطمه به زحمات و تلاشهای مدبرانه و شبانهروزی فرماندهی و پرسنل نیروی انتظامی در سایر حوزهها نشود.
معاون وزیر ورزش و جوانان با اعلام خبر آزادی این جوانان از بازداشتگاه و با تاکید بر اینکه پلیس حق چنین برخوردی را با این جوانان نداشت، اظهار کرد: «اجرای موسیقی در شب شهادت شاید اشتباه بود ولی نیروی انتظامی باید در نحوه برخورد خود با مردم به قوانینی که برایش مصوب شده است، احترام بگذارد و از آن تبعیت کند.»
محمد که کوچکترین عضو این گروه محسوب میشود و ۱۷ سال سن دارد، در گفتگویی اظهار کرد: «پدرم کارگر است؛ وضعیت اقتصادی خانواده زیاد مناسب نیست. با زدن گیتار کنار خیابان سعی میکردم کمک خرج خانواده باشم.»
او با بیان این ادعا که در همان ساعات اولیه پس از انتشار فیلم در فضای مجازی از چند شبکه خارجی فارسی زبان با ما از طریق دایرکت اینستاگرام تماس گرفته شد، توضیح داد: «خبرنگاران این شبکهها، خواستار این بودند که فیلم حادثه و چگونگی وقوع این اتفاق را از زبان خودمان به صورت فیلم برای آنها ارسال کنیم و میگفتند که پس از ارسال این فیلمها اتفاق خوبی برایمان میافتد ولی ما اینکار را نکردیم.»
محمد اظهار کرد: «آن شب با حمله ماموران شوکه شدیم. اصلا نمیدانستیم که شب شهادت است و اگر می دانستیم قطعا آن شب به خیابان نمیرفتیم.»
برنا