نوازندگان خیابانی به استناد تاریخ، از دوران بهرام گور ساسانی در سرزمینمان به میدان های تاریخی آمده و اکنون به خیابان های مدرن شهرهای امروز رسیده و اگرچه هنرشان را از آفتاب روشنتر میدانند؛ اما کوک و ناکوک سازشان همچنان در ملغمهای از بیم و امید در غلیان و هیجان است.
به گزارش گیلان صدر، وفور اطلاعات بسیار شده و عالم مجاز فراخ، چنان که در چشم برهم زدنی برخوردی در کنج میدان تاریخی شهرداری رشت با نوازندگان خیابانی تِرند (فراگیر) می شود و در آن سوی جهان مورد واکاوی قرار می گیرد و میلیون ها کامنت و اظهارنظر سیل رسانه ای در همدلی برایشان ایجاد می کند.
ایرنا گیلان اگرچه نتوانست نوازندگانی که مورد برخورد ناشایست ماموران در روزهای پیشین قرار گرفته بودند را بیابد، اما به همان میدان 600 ساله رفت و پای ساختمان شهرداری رشت، پست و تلگراف و هتل ایران به قدمت نزدیک به یک قرن، پای صحبت نسلی بنشیند که این روزها تلاش می کنند خود را در عرصه فرهنگ و هنر به اثبات برسانند.
گیلان است و باران و گویی این سرزمین با باران، عادت تبسم را هیچ گاه از دست نخواهد داد؛ آسمان امان داده و نمی بارد اما بوی باران پر بود و جمعیت در پیاده راه فرهنگی رشت به راه، که ساختمان شهرداری با میرزا کوچکی سوار بر اسب در میانه میدان نمایان می شود.
شب بود و همهمه و شلوغی؛ صدای آکاردئون با نوای ترانه ای قدیمی از سویی و از دگر سوی، ساعت ساختمان شهرداری نواختن آغاز کرده بود و بایستی هفت بار می نواخت تا با صدای گیتارها، فضا را تسخیر کند.
گردهمایی کوچک در میانه خیابان اعلم الهدی و صدای ساز از روبروی کتابخانه ملی رشت (با قدمتی حدود یک قرن که پیر کتابخانه های کشور محسوب می شود و جای پای استادانی چون محمدتقی بهار ، دهخدا ، پورداوود، عباس اقبال آشتیانی، دکتر محمد معین، سعید نفیسی و … را بر پلکان های کهن و استوار خویش قدر دانسته) گواه حضور نوازندگان خیابانی است.
جمعیت ایستاده اند و آکوردهایی را می شنوند که از غلیان ساز ستار صالح پور برمی آید؛ نخستین آهنگ که تمام می شود جلو می روم و می پرسم حاضر به مصاحبه هست؟ که با اشتیاق ساز را زمین می گذارد و می گوید: ترسیدم؛ گمان کردم باز هم می بایست ساز را جمع کنیم و برویم چون هر بار از ارگانی به ما گیر می دهند و دیگر به این وضعیت عادت کرده ایم.
ستار که برای کنکور هنر آماده می شود، می گوید : در خانواده ای پرورش یافته ام که موسیقی استعدادمان است و پدرم نوازنده است و ساز اصلی خودم پیانوست.
او ادامه می دهد از چهار سالگی موسیقی را آموخته و اینک می خواهد کنسرت های خیابانی را جان دهد. ستار خود را هنرمند می داند و می گوید: هر چقدر مردم به گرمی استقبال می کنند و انرژی می دهند اما برخوردهای برخی اداره ها در شأن هنر نیست.
او می گوید: موسیقی نیاز زندگیست و خشونت نقطه مقابل آنست چرا باید این همه مانع ایجاد شود؛ ما را پی مجوز می فرستند اما وقتی وارد این پروسه می شویم می بینیم اقدامی واهیست؛ از یکسو سازمان تبلیغات، در پی آن شهرداری و در نهایت به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی راهنمایی می شویم!
فرشید که به گفته امروزیان چهره هنری تری دارد و هیبتش تداعی گر والدرماست، سنتور می زند و می گوید : ستارگانی چون باب دیلن، باب هوپ و … از ستارگانی هستند که کارخود را از خیابان و اجراهای خیابانی شروع کرده اند.
وی که دانشجوی رشته موسیقی است و در کلامش جانشیفتگی به هنرش را با علم می آمیزد، می گوید: هنرمند نیروی جادویی دیدن و دریافتن دارد؛ تکنیک را می شناسد و زیبایی ارائه می دهد چرا می بایست درگیر خشونت و نگاه تلخ برخورد باشد.
او می گوید: هنرمند خلاق، پیشرو و نوآور است و آثارش به غنای هر چه بیشتر جامعه می انجامد و التزامش انسان بودن است.
فرشید هنر نوازندگان خیابانی را موج نمی داند، بلکه می گوید: حضور نوازندگان خیابانی جریان است چرا که
موج اسمش با خودش است؛ چیزی که می آید و می گذرد اما آنچه ادامه پیدا می کند، جریان است که بر حسب شرایط ناگزیر است پوست بیاندازد تا برای رشد کمی و کیفی خودش فضا ایجاد کند که بتواند با حال و زمانه همقدم و همنفس باقی بماند؛ یقین دارم بالاخره این جریان را می فهمند و می پذیرند و تا آن زمان صبر پیشه می کنیم.
علیرضا روشنپرور دانشجوی تربیت بدنی و نیز نوازنده گیتار است و می گوید : از کودکی آموختن موسیقی را آغاز کردم و الان می خواهم ارائه دهم، نام این مکان هم پیاده راه فرهنگیست و هنوز درک نکرده ام که چرا بهسان مجرمان سه روز در بازداشت بودم و برایم تشکیل پرونده دادند در حالی که مردم سرزمینم با استقبالشان آتش آموختن را در وجودم می پرورند.
او می گوید: زمان زیادی صرف آموختن موسیقی کرده ام و دست از آن برنمی دارم؛ هنرمندم چرا باید مطرب خطابم کنند، هنری آموخته ام و ازین راه کسب درآمد می کنم چرا به محتاج بودن آلوده می کنند؟ چرا چنان برخورد می کنند که با وثیقه و ایجاد مشکل برای خانواده هایمان آزاد باشیم، گناهمان هنرآموزیست؟
علیرضا می افزاید: از استعدادم کسب درآمد می کنم چرا باید به سان مجرمان ، مزاحمان نوامیس و زورگیران دستبند به دستم بخورد و با آنان سه روز را در بازداشت بگذرانم؟
او با تاکید بر اینکه به قوانین کشور آگاهم و احترام می گذارم، می گوید: شرایط برای جوانان سخت است، اجازه دهند جوانان با توجه به مهارت و استعدادشان کسب درآمد کنند؛ اسم اینجا پیاده راه فرهنگیست و کاری که ما انجام می دهیم هم فرهنگیست، با تعصب مانع ایجاد نکنند.
در تماس با معاون هنری و امور سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، می پرسم اصلاً مجوزی برای نوازندگان خیابانی تعریف شده است؟
سید امیر مصباح می گوید: در این مورد از وزارتخانه استعلام شده و پاسخ آمده است که آئین نامه ای در این مورد در حال تدوین است و به محض ابلاغ، اجرایی خواهد شد.
وی با اظهار احترام به نوازندگان خیابانی گفت: دریافت مجوز برای اجرای نوازندگان خیابانی با توجه به اینکه اجرایشان دارای مکان و زمان مشخصی نیست، نیاز به مراحل دقیق تر و حساب شده تری دارد.
مصباح تصریح کرد: همه تلاشمان اینست که بزودی این بخش از جامعه ساماندهی و در مسیر رشد و سلامت کاری قرار بگیرند.
استقبال مردمی، سخنان از روی ادب نوازندگان و همراه با احترام مسئولان و گفته های جامعه شناسان در این زمینه، نه تنها هیچ نکته منفی دربر نداشت.
رضا علیزاده جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان بیان می کند: نوازندگی خیابانی پدیده نوظهوری در جامعه نیست اما آنچه تغییر یافته، هیبت آراسته و آکادمیک بودن آنان است.
وی می گوید: به تقریب آراسته اند و در نوازندگی ها هارمونی وجود دارد و می توانند در زمانه ای که فضای شهرها مدرن و خسته کننده شده، لحظه مکثی ایجاد کرده و موجب آرامش درونی شوند.
وی ادامه می دهد: فضای بروز استعداد برای جوانان کم شده و آنانی که استعدادی در زمینه هنر دارند و گاه دانش آموخته آن هستند، می خواهند ازین طریق هنر خویش را به نمایش گذاشته، با جامعه ارتباط برقرار کنند و حتی ازین طریق درآمد کسب کنند.
علیزاده می افزاید: موسیقی آئینی و مذهبی در هر شکلی، اجازه ارائه و بروز دارد و باید تمهیداتی فراهم تا اجرای نوازندگان خیابانی نیز ساماندهی شود تا در این راستا فضای مقاومت ایجاد نشود.
اگرچه نوازندگان خیابانی به استناد تاریخ از دوران بهرام گور ساسانی و قاجار در سرزمینمان حضور داشته و اینک به میدان های تاریخی و خیابان های مدرن چند لایه متضاد شهرهای امروزی رسیده اند اما هویتی متمایز از گذشته دارند و هنرشان را از آفتاب روشن تر می دانند و کوک و ناکوکشان همچنان در ملغمه ای از بیم و امید در غلیان و جوشش است که کاش ! با اتخاذ تدابیری واحد، بیمشان کم و سازشان به امید آینده ای روشن برای هنر و موسیقی سرزمینمان کوک شود …
ایرنا