اختصاصی/ گیلان صدر/ به قلم: مهرداد نیکوی ـ دکترای مهندسی جنگل
فعالیتهای انسانی، از جمله جنگلزدایی، قطع درختان و برداشت چوب برای سوخت، همراه با اختلالات طبیعی مانند طوفان، آتشسوزی، خشکسالی، بیماریها (مثلاً قارچها، آفات یا حشرات) و سایر رویدادهای شدید آب و هوایی، فشار مداومی بر اکوسیستمهای جنگلی وارد میکنند. از آنجایی که اختلالات طبیعی به شرایط آب و هوایی محلی بستگی دارند، تغییرات آب و هوایی، افزایش فراوانی و شدت این تغییرات و اثر ترکیبی آنها، پایداری جنگلها را به طور جدی تهدید میکند و ظرفیت آنها را برای ذخیره کربن مختل میکند.
جنگلها اکوسیستمهای پیچیدهای هستند که مملو از گیاهان و جانوران متنوع اند. تأثیر جنگلها بر آب و هوا عمدتاً با فرآیندهای بیوشیمیایی درختان، مانند فتوسنتز، که بر سطح دی اکسید کربن در جو تأثیر میگذارند و نقش مهمی در چرخه کربن ایفا میکنند، مرتبط است. درختان، همراه با سایر موجودات گیاهی، دی اکسید کربن را در طول فرآیند فتوسنتز از جو جدا میکنند. بخشی از این کربن در ساقهها، شاخهها و ریشههای درختان و گیاهان، در مواد آلی مرده و در خاک ذخیره میشود. بقیه به عنوان دی اکسید کربن، عمدتاً از طریق تنفس درختان و گیاهان و همچنین از طریق تجزیه مواد آلی مرده، در جو آزاد میشود. علاوه بر فرآیند تنفس، انتشار دی اکسید کربن ممکن است در اثر جنگل زدایی، اختلالات طبیعی (مانند آتشسوزی، خشکسالی و غیره) و مداخلات انسانی مانند جنگلزدایی برای تغییر کاربری زمین و یا بهرهبرداری از محصولات چوبی هم اتفاق بیافتد..
در اکوسیستمهای جنگلی، تعادل بین ذخایر کربن و انتشار گازهای گلخانهای تأثیر مهمی بر آب و هوا دارد. یک جنگل زمانی به عنوان یک مخزن خالص کربن در نظر گرفته میشود که در یک دوره مشخص، کربن بیشتری نسبت به آنچه منتشر میکند، جذب و ذخیره کند. در غیر این صورت، به عنوان یک منبع تولید خالص کربن در نظر گرفته میشود. اگرچه ذخایر کربن در اکوسیستمهای جنگلی مختلف در سراسر جهان تغییرات قابل توجهی را در رابطه با عوامل مختلفی مانند تنوع زیستی ، ویژگیهای درخت (به عنوان مثال، گونه، سن) ، شرایط آب و هوایی و مدیریت جنگل نشان میدهد، اما در مقیاس جهانی، اکوسیستمهای جنگلی به عنوان مخزن خالص کربن عمل میکنند و به کاهش میانگین دمای جهانی کمک میکنند. نقش ضروری جنگلها در حذف دی اکسید کربن از جو، اهمیت احیا، گسترش و مدیریت صحیح آنها را در دستیابی به اهداف کاهش تغییرات اقلیمی برجسته میکند. احیای اکوسیستمهای جنگلی تخریبشده میتواند انتشار دی اکسید کرن ناشی از تخریب جنگلها و جنگلزدایی ناشی از اختلالات طبیعی و/یا انسانی را به میزان قابل توجهی جبران کند. طبق گزارش فائو، در سال 2020، مساحت جنگلهای کاشته شده از طریق جنگلکاری و احیای جنگل تقریباً 294 میلیون هکتار بود که 7 درصد مساحت از کل جنگلهای جهان را تشکیل میدهد. بین سالهای 1990 تا 2020، مساحت جنگلهای کاشته شده در سطح جهان 123 میلیون هکتار افزایش یافت، اگرچه میانگین نرخ رشد سالانه از 13/5 میلیون هکتار در سالهای 2000-2010 به 06/4 میلیون هکتار در سالهای 2010-2020 کاهش یافت.
تغییرات اقلیمی تأثیر پیچیدهای بر رشد و سلامت جنگلها دارد. سطوح بالاتر دی اکسید کربن و دمای بالاتر مرتبط با تغییرات اقلیمی میتواند فصل رشد را طولانیتر کرده و بهرهوری جنگل را افزایش دهد و به طور بالقوه منجر به افزایش نرخ ترسیب کربن شود علاوه بر این، وقوع مکرر و شدیدتر اختلالات جنگلی ناشی از تغییرات اقلیمی، مانند شیوع حشرات، آتشسوزیهای جنگلی، خشکسالی و طوفان، میتواند تأثیر مثبت آن را بر رشد و بهرهوری جنگل خنثی کند . تأثیر تغییرات اقلیمی بر جنگلها، همراه با سایر عوامل، مانند آلودگی هوا و گونههای مهاجم، میتواند از محدودیتهای تابآوری آنها فراتر رود و منجر به تبدیل آنها به جنگل های مخروبه و … شود. در نتیجه، در مناطقی که به شدت تحت تأثیر چنین عوامل استرسزایی قرار دارند پیشبینی میشود که آسیبپذیری به دلیل تغییرات اقلیمی افزایش یابد.
برای به حداکثر رساندن مزایای جنگل در کاهش تغییرات اقلیمی، کاشت درخت مناسب در مکان مناسب بسیار مهم است با این حال، برای اطمینان از اینکه جنگلکاری یک راهحل موفق است، تأثیر آن بر سایر بخشها، مانند حفاظت، افزایش تنوع زیستی و افزایش مزایای اقتصادی، نیز باید ارزیابی شود. به عنوان مثال، جنگلکاری مناطقی مانند علفزارها و تالابها به حذف کربن از جو کمک میکند، اما ممکن است منجر به تأثیرات مخربی بر تنوع زیستی محلی نیز شود. علاوه بر این، میتواند امنیت غذایی و منابع آب محلی را به ویژه در کشورهای در حال توسعه و مناطق خشک به خطر بیندازد. بنابراین، برای اطمینان از پایداری و تابآوری، باید تمام خطرات احتمالی مربوطه در نظر گرفته شود. شکی نیست که استراتژیهایی مانند کاشت نهال میتوانند در کاهش دی اکسید کربن از جو موثر باشد، اما اندازهگیری میزان این تأثیر دشوار است. حتی در کشورهای پیشگام در حوزه جنگلکاری در جهان مانند چین که جنگلکاری و احیای جنگل بیشتری نسبت به سایر نقاط جهان انجام داده است، هنوز عدم قطعیتهای زیادی در مورد میزان کربن ذخیره شده توسط این پروژهها وجود دارد. نگاهی به کشور چین برخی از پیامدهای ناخواسته پروژههای بزرگ کاشت درخت را نشان میدهد. در بخش خشک شمالی کشور، مردم برای مبارزه با گسترش بیابان جنگلکاری نمودند اما از آنجا که گونههای درختی کاشته شده برای آب و هوای خشک مناسب نبودند، این تلاش باعث کاهش منابع آب و تخریب خاک شده است. در جنوب چین، احیای جنگل با یک گونه منجر به از بین رفتن تنوع زیستی شده است. با تمام این موارد، جنگلکاری ها پیامدهای ناخواسته کمی دارد و پتانسیل زیادی برای ذخیره کربن در دهههای آینده دارد. در همین راستا، پیشنهاد میشود اولویت به کاشت درخت در جنگلهای مخروبه گسترش جنگلهای موجود داده شود. این امر میتواند ضمن بهبود توانایی اکوسیستم در بازسازی طبیعی، ترسیب کربن و تنوع زیستی را افزایش دهد و در نتیجه بر تابآوری آن تأثیر مثبت بگذارد.
با رکود فعالیت های مرتبط با مدیریت جنگل بعد از طرح تنفس و فعالیت همزمان عوامل مخرب در جنگل های شمال همراه با تغییرات آب و هوایی و تبعات ناشی از ان، انتظار می رود که موضوع بازسازی جنگل های نیمه مخروبه و مخروبه که نیمی از کل سطح جنگل های شمال را تشکیل می دهند بیش از پیش مورد توجه تصمیم گیران حوزه جنگل باشد. توجه به حفاظت فنی موثر در کنار سایر فعالیت های مدیریت جنگل موضوع مهمی است که انگار سالهاست به فراموشی سپرده شده است. رسیدن به هدف حفاظت از جنگل های شمال در میان عوامل تخریب کننده بیشمار بیش از پیش نیازمند حفاظت فنی و فیزیکی موثر و ساختارمند است.