گیلان صدر، مصلح فتاح پور: نکات مطرح شده در این یادداشت حاصل سال ها تجربه کاری اینجانب در حوزه کودکان کار شهرستان رشت است و قابل تعمیم به استان ها و شهرهای دیگر نیست هرچند اشترکات زیادی در این میان وجود دارد.
به اشتراک گذاری این نظرات صرفا با هدف آگاه سازی و اطلاع رسانی از وضعیت این گروه از کودکان است. دغدغه اینجانب کمک و حمایت موثر از تمام کودکان کار است.
روی نکات مطرح شده تامل و تفکر صورت گرفته است. پیشنهاد و انتقاد کارشناسانه شما باعث اصلاح و یا استحکام این دیدگاه خواهد شد.
یکی از دلایل افزایش آمار کودکان کار نحوه مواجهه جامعه و ما شهروندان با آنهاست. خرید ما از کودکان کار که با نیت خیرخواهانه و به قصد کمک به کودکان کار صورت می گیرد در گام اول باعث تثبیت حضور کودک در خیابان می شود و چون کودک بدون هیچگونه تلاشی به هدف خود (کسب درآمد ) رسیده و پاداش دریافت کرده و این رفتار (حضور در خیابان،چهارراه، پارک و سایر فصاهای شهری ) در او تقویت می شود. حتی کار کودک و کسب درآمد او باعث می شود کودک از طرف خانواده مورد تشویق و تایید قرار گیرد (البته این مورد برای همه خانواده ها صدق نمی کند).
کمک کردن یک مهارت بسیار مهم است. کمک کردن و خرید از کودک در خیابان باعث تشویق و ترغیب کودک شده و منجر به افزایش ساعات حضور کودک در خیابان و در نتیجه عملکرد نامطلوب در مدرسه می شود. کودک در خیابان به صورت آنی پاداش دریافت می کند( کسب درآمد) از نظر روانشناسی رفتاری که در لحظه تقویت شده و پاداش می گیرد خوشایند و مطلوب بوده و کودک و خانواده به دلیل کسب درآمد از آسیب ها و مشکلاتی که در آینده متوجه آنها می شود غفلت می کنند.
محیط خیابان پر استرس و فشار است و کودک را در معرض انواع آسیب ها روانی و جسمی قرار می دهد. کودک در خیابان فقط پاداش مثبت دریافت نمی کند ممکن است افرادی به کودکان کار توهین کرده و یا حتی آنها را مورد آزار قرار دهند. به نظر اینجانب کار کودک مصداق بارز کودک آزاری روانی و همچنین مسامحه و غفلت خانواده و سایر نهادهای اجتماعی است.
❓سوال: خانواده های نیازمند و تحت فشار اقتصادی چگونه باید زندگی خود را بگدارنند؟
پاسخ به این سوال دشوار است چرا که مشکلات اقتصادی بسیار زیاد است ولی آیا خانواده ای که کودک خود را برای کار در خیابان و چهارراه می فرستند هیچ راه حل دیگری برای حل مسئله اقتصادی ندارد؟
آیا پاسخ خانواده های گرفتار مشکلات معیشتی برای حل مشکل اقتصادی خود فرستادن کودک به خیابان،پارک میدان، پاساژ و سایر فصاهای شهری است؟ به احتمال بسیار زیاد خیر. پاسخ خانواده ها به فقر و مشکل معیشتی لزوما فرستادن کودک به خیابان نیست.
در برخورد با کودکان کار با آنها با مهربانی و قاطعیت پاسخ منفی دهیم و از آنها خرید نکنیم. خرید از کودک کار مشکل او را حل نمی کند بلکه عامل تداوم حضور کودک در خیابان است و منجر به آسیب های بیشتر( یادگیری رفتارهای نامطلوب و افت تحصیلی و یا ترک تحصیل ) می شود. کودک با پولی که در خیابان جهت فروش کالا و یا بعضا بدون فروش محصول (شیشه پاک کنی، اسفند دود کنی و تکدی گری ) بدست می آورد لذت کسب درآمد در سنی که متناسب او نیست را کسب می کند و همین امر تلاش های مراکز و سازمان های مربوطه جهت کاهش و یا عدم حضور کودک در خیابان را با مشکل مواجه می کند. کودکی که فوری و راحت در خیابان کسب درآمد کرده یادگیری مهارت و حرفه (که به آموزش و پشتکار) نیاز دارد برای او سخت می شود.
به جای پرداخت پول به کودک کار در خیابان می توان به مرکز کودکان کار مراجعه کرد و با کمک خود(مالی و یا غیرمالی ) به کودکان کار کمک کرد. مرکز و یا مراکز مربوطه می بایست برنامه مدون خود جهت مداخله و بهبود وضعیت کودک را مرتب گزارش دهند.
کمک نقدی و دادن پول از سر ترحم ساده ترین پاسخ ما به مشکل پیچیده کار کودک است.
در شهر رشت در فصل تابستان نوازندگان دوره گردی حضور پیدا می کنند که معمولا با یک دختربچه و یا پسر بچه با ظاهر نامرتب شروع به نوازندگی در خیابان ها، پیاده راه ها و سایر فضاهای شهری می کنند. کار کارشناسانه با این گروه خاص به علت جابه جایی مداوم در سطح شهرها و استان ها و اینکه محل سکونت ثابتی ندارند بسیار سخت بوده و این افراد معمولا تمایلی به حضور در مراکز کودکان کار، و بهزیستی را ندارند. کار این دسته از افراد بزرگسال در همراه کردن کودکان خردسال قطعا کودک آزاری محسوب می شود. هدف از همراه کردن کودکان خردسال جلب ترحم بیشتر و کسب درآمد بیشتر است. این دسته افراد معمولا کودکان خود را مدرسه نمی فرستند و از نظر سطح تحصیلات در مراتب پایبن قرار دارند. این دسته خاص احتمالا “کولی ها” هستند.