اختصاصی/ گیلان صدر: جنگلهای هیرکانی، میراث جهانی و قلب سبز گیلان، این روزها شاهد نقشهای کاملاً مشکوک است. فریادهایی که با اسم تسهیلگری برای مسیر کوچ عشایر و فروش پنیر کشبده زده میشود، در واقع شریان توسعه غیرقانونی و ابزار سود شبکهای از شبکه زمینخواران، دلالان املاک و باند سوداگران زمین و مسکن است.
این روند، تازه شروع نشده است. از سالها قبل، در قالب طرح آزادسازی مراتع ییلاقی و دامی و اسکان عشایر در شهرک کادوس، مراتع از دست دامداران خالی شد و زمینه دسترسی شبکه زمینخواران به مراتع و مسیرهای ارزشمند باز شد. اهداف اعلامی آن زمان، ساماندهی عشایر، مدیریت دام و مراتع، ایجاد زیرساخت و بهبود زندگی بود؛ اما روند عملی، به شکل تدریجی و هدفمند، امکان بهرهبرداری اقتصادی غیرقانونی از منابع طبیعی و توسعه ساخت و ساز غیرمجاز را فراهم کرد.
محلیها روایت میکنند: بولدوزر سه روز در دل ییلاقات سیاهمزگی فعال بود و مسیر را باز کرد. ماموران محیط زیست در این سه روز کجا بودند؟ دادستان شفت که حالا ادعا میکند برای عاملین تخریب پرونده تشکیل داده است، در آن سه روز چه میکرد؟
جز این است که دهیارها، قاچاقچیان چوب و برخی بهرهبرداران زمین و مقامات محلی همگی نقش عملیاتی در ایجاد این مسیر داشتند و حالا منتظر استفاده از آن برای ویلاسازی و تغییر کاربری هستند؟ این اولین بار است که چنین الگویی با بهانههای من درآوردی در گیلان مسیر ورود سودجویان را باز میکند؟
نکته کلیدی: فیلمی که ۲۰ روز قبل از احداث جاده ضبط شد، جلسهای با حضور نماینده مردم شفت و فومن، استاندار گیلان، مدیر کل محیط زیست و برخی دیگر از مسئولین استان را نشان میدهد. پس از آن، جاده کشیده شد و همزمان با اعلام جرم دادستانی شهرستان شفت منتشر شد؛ این فیلم نشان میدهد که همه مطلع بودند و ظاهراً موافقت نیز شده بود.
در نهایت جاده کشیده شد و محیطزیست به طرز عجیبی با تأخیر به منطقه رسید؛ دادستان پس از کیلومترها تخریب تازه اعلام جرم کرد و اصلاً معلوم نیست علیه چه کسانی. آمرین و تاییدکنندگان احداث جاده که در جلسه حضور داشتند، کجای پیگرد قانونی قرار گرفتهاند؟
در این میان، کریم معصومی، نماینده شفت، با اظهارات توهینآمیز و عوامفریبانه در مجلس شورای اسلامی، با تحت فشار قرار دادن مدیرکل محیطزیست، به بهانه راه برای عشایر و در عمل برای منافع شبکه زمینخواران و دلالان املاک در دل جنگلهای ثبت جهانی هیرکانی لابی میکند. شعار عدالت محیطزیستی او با واقعیت عملیات شبانه و شبکه محلی سوداگر، تضاد آشکاری دارد.
حال این سوال مطرح می شود که: محیطزیستی که سه روز دیر به جلوگیری از احداث جاده رسید، چطور میتواند جلوی قاچاق چوب و تردد غیرمجاز را بگیرد؟ همین حالا از آن جاده استفاده میشود و همه ایستادهاند و نگاه میکنند؛ بعد، با جنگ زرگری و عوامفریبی، دادستان میگوید پرونده تشکیل داده است، اما مشخص نیست برای چه کسی!
طی هزاران سال گذشته عشایر برای کوچ مسیرهای طبیعی داشتند؛ حالا چرا دلواپس عبور آنها شدهایم؟ کسانی که رضایت مردم محلی برای تردد را بهانه احداث جاده میکنند، آیا واقعاً فهمی از حفاظت منابع طبیعی دارند؟
این جاده حتی اگر «عشایری» و خاکی نامیده شود، اثرات محیطزیستی بلندمدت دارد: تکهتکه شدن زیستگاه، فرسایش خاک، تهدید حیات وحش و افزایش دسترسی غیرمجاز. مسیر ایجاد شده، شریان توسعه غیرقانونی و فرصت سود برای شبکه محلی است؛ مسیر سه روزهای که به راحتی میتواند به ویلا، تغییر کاربری زمین و قاچاق چوب تبدیل شود، حتی پیش از هر اقدام نظارتی جدی.
سیاهمزگی و داستان جادهای که ظاهراً کوچک و محدود بود، حالا نمادی است از تضاد میان شعارهای محیطزیستی و واقعیت سیاسی و اقتصادی گیلان؛ جایی که عوامفریبی و فرافکنی هم منابع طبیعی و هم اعتماد عمومی را قربانی کرده است.