گیلان صدر، فرزین کارگر: نمایش فیلم “تی تی” بار دیگر باعث خدشه دار شدن روح ما گیلکها شد و این داستان تکراری به طور حتم آخرین بار نخواهد بود.
آیدا پناهنده و امثال او ادامه دهندگان یک جریان فکری هستند که خود را در طبقه هنرمند- روشنفکر و فرهیخته می پندارند و با یک ذهنیت عقب مانده رشد کرده اند. افرادی که یک تصور غیر واقعی و ریاکارانه از خود دارند و احساس می کنند چون خیلی می فهمند پس می توانند هر کاری که دلشان خواست انجام دهند و اگر الان پای صحبت این دسته هنرمندنماهای متوهم و بدون سواد فرهنگی بنشینید نسبت به ما گیلکها لطف هم کرده اند. این نوع تفکر که قومیتهای دیگر را به صورت های مختلف هدف قرار می دهند و به آداب و رسوم، تمدن و زبان آنها توهین می کنند نتیجه آسمیلاسیون رضاخانی است که حکومتهای بعد وی چه در دوران پهلوی و چه در حکومت حاضر یا به عمد و یا از روی ندانستن این فرآیند را ادامه داده اند، می باشد. آسمیلاسیون یا همگون سازی (متشابه سازی) به روندی که باعث تغییر اساسی افراد یا گروههایی از یک میراث قومیتی متفاوت در فرهنگ حاکم جامعه می شود.
این که چگونه است که یک قومیتی که بیشترشان مهاجر (یا خودشان و یا اجدادشان) هستند، احساس می کنند که بر سایر اقوام برتری دارند دلیلی به غیر از سیاست تمرکزگرائی دولت ها ندارد. انباشت سرمایه های مادی و معنوی کشور در پایتخت که یک حس قدرتمندی بوجود می آورد باعث بروز برتری طلبی فرهنگی ساکنین آن شهر نسبت به سایر اقوام خواهد شد.
سربازان این تفکر در فیلم های خود اگر قاچاقچی نیاز داشته باشند لباس یک منطقه خاص را می پوشند، اگر دزد لازم باشد لهجه یک منطقه دیگر را بر می دارد و اگر یک فرهیخته و ناجی بخواهد از خودش مایه می گذارد و داستان ما گیلکها که می بینید و می دانید به مادران و خواهران مان با بی رحمانه ترین نگاه ها نظاره می کنند. متأسفانه این غصه تکراری که با هر کدام از آنها بخشی از روح ما زخم می خورد، تخم نفرت و بدبینی را نسبت به سایر اقوام در دل ما خواهد کاشت.
اما حرف من چیز دیگری است؛ مرحوم شیون فومنی یک شعری دارد که می گوید: ” غریبه کی نأیه تی خانأ بی ستم بدأره” یه به قولی دیگر متولی باید امامزاده خود را محترم نگه دارد. علت اصلی تمامی این هتک حرمت ها خود ما گیلکها هستیم نه هیچ قوم و قبیله دیگری. در ادامه به صورت تیتر وار به برخی از اقشار اشاره می کنم که چرا این افراد لب به اعتراض باز نمی کنند و فقط یک عده خاص شروع به اعتراض با این ساخته ها و باورها بر علیه گیلکها انجام می دهند که از نظر من یکی از مهمترین عواملی که این حق را برای سایر افراد بوجود می آورند که به ما گیلکها با بدترین دیدگاهها و نظرها حمله کنند (پیشاپیش باید بگویم که در بسیاری از اقشاری که نام می برم دوستان نزدیکی دارم) همین عزیزان هستند و اعتراض این اقشار بسیار بهتر و رساتر شنیده خواهد شد
1. هنرمندان گیلکی که در این فیلمها و سریالها نقش دارند
2. هنرمندان و نخبگان فرهنگی که در جشنواره های داخلی و بین المللی جایزه دریافت کرده اند و شناخته شده هستند
3. شعرا و نویسندگان مستقل گیلانی که به زبان فارسی تولید اثر دارند و در سطح کشور شاخص اند
4. شعرا و نویسندگان گیلکی سرای حکومتی که در تمامی مناسبتهای دولتی در صدا و سیما و یا برنامه های اداره ارشاد حضور دارند
5. مدیران دولتی – حکومتی سطح استان و شهر
6. نمایندگان مجلس استان
7. نخبگان علمی و ورزشی استان
8. شبکه باران که خود یکی از مهمترین بانیان گسترش تخریب فرهنگی گیلانیان است
آیا از بین این 8 دسته ای که عنوان شد شما تا بحال به خاطر دارید که به دادخواهی هم استانی ها و همشهریان خود که به نوعی نماینده این استان هستند قدمی برداشته باشند؟ به نظر شما دلیلی به جز ترس از به مخاطره افتادن موقعیت و جایگاهشان نیست؟ از سوی دیگر باید به این افرادی که در ادامه دسته بندی می شوند هم اشاره کرد که باعث می شوند مردم عادی سایر شهرها و استانها وقتی به گیلان سفر می کنند به ما گیلکها نگاهی از بالا به پایین داشته باشند: گیلکهائی که در خارج از گیلان کار و زندگی دارند و برای دم جنبانی مردم و روسای خود در آن شهرها جوکهای گیلانی تعریف می کنند و خود را روشنفکر فرض می کنند (بارها به چشم خود دیدم) ویا افرادی که در همین شهر و استان زندگی می کنند و با یکسری از افراد گیلکی حرف می زنند و با یکسری دیگر فارسی و وقتی به آنها معترض می شوی که چرا همه جا گیلکی حرف نمی زنی ادعا می کنند باعث نزول کلاس کاری شان می شود و یا این زبان دهاتی است (بارها به گوش خود شنیدم).
و یا پدر و مادرهائی که می ترسند فرزندشان گیلکی حرف بزنند و همچنین این حس محبت و نوع دوستی افراطی که ما گیلکها داریم و برخی از مواقع تبدیل به بیگانه پرستی می شود. یادم هست در اوایل دهه 80 شمسی یک سریالی از تلویزیون سراسری پخش می شد و یکی از کاراکترهای آن سریال که اتفاقاً گیلک نیز بود در آن سریال فارسی را به لهجه گیلکی حرف می زد و گاهی چهارتا کلمه گیلکی نیز می گفت، به طور اتفاقی در خیابان فاطمی تهران دیدم و برایم جالب بود و جلو رفتم و پس از سلام و احوالپرسی وقتی با ایشان گیلکی حرف زدم با همان لهجه در سریال، فارسی به من جواب داد و وقتی به او گفتم چرا گیلکی جواب نمی دید برگشت گفت اون برای سریالها و فیلمهاست که مخاطب جذب شود!
در کنار این عوامل باید به نقش دولت در دامن زدن به این توهین ها نیز نگاهی داشته باشیم. حکومتی که ادعا دارد قصد مبارزه با تهاجم فرهنگی دارد و کل سوادش از تهاجم فرهنگی نوع پوشش و مدل مو و آرایش مردم است چطور می تواند جلوی چنین تهاجمات مخرب و ویرانگر که حتی ممکن است در آینده برای خودش خطرناک باشد بایستد.
به آن هنرمند گیلانی که در این فیلم و سریالها نقش دارد و با این کار خود مهر تأئیدی بر آن تفکر می زند و غم نان را بهانه می کند باید گفت نان درآوردن از چه راهی؟
شبکه بارانی که 90 درصد سریالهایش توسط یک نفر ساخته می شود که اتفاقاً ایشان در سایت شخصی خود هیچ اطلاعاتی در خصوص زادگاه و اصالتش اش نیاورده است و در تمامی فیلم و سریالهایش برای شبکه باران کاری جز لوده پروری و دلقک سازی از گیلکها انجام نداده چه انتظاری می توان داشت؟ اگر هم گاهی افراد دیگری برای این شبکه که اسماً تنها شبکه گیلک زبان دنیا است سریالی ساخته اند همین پروژه را که هنرپیشه های گیلانی زبان، لوده و تو سری خورند و ناجیان فارسی زبان باید بیاند و به داد این مردم برسند را ادامه داده اند. به نظر من بزرگترین خدمتی که شبکه باران می توان به زبان و فرهنگ گیلان انجام دهد تعطیل شدن آن است. جالب اینجاست که همه این کارگردانان کلاسهای بازیگری هم دارند و خدا می داند چه بازیگرانی زیر دست آنها تعلیم خواهند دید؟
در مجموع باید گفت که تا وقتی که جامعه به یک همسوئی و همگرائی در خصوص اعتلای فرهنگی گیلان که مهمترین ابزارش تکلم به زبان گیلکی که اصلی ترین زبان این استان است حرکت نکند، تا وقتی که نخبگان فرهنگی در کنار مسئولین دلسوز استان زیرساختهای لازم را برای بازآفرینی زبان و فرهنگ گیلانی قدم بر ندارند تا زمانی که برای کارهایی فرهنگی خوبی که برای زبان و فرهنگ گیلان اقدام می شود هزینه مادی و تبلیغاتی در حجم وسیعی انجام نشود تا وقتی که شبکه باران تغییرات اساسی در ساختار تولید محصولات خود انجام ندهد تا زمانی که نهادهای انتظامی استان جلوی برخی از تحرکات برخی از اقوام در گیلان را نگیرند و در نهایت تا زمانی که زنان و دختران گیلان در مراودات روزمره خود در سطح شهر و استان گیلکی حرف نزنند نمی توان به آینده خیلی خوشبین بود.