• درباره ما
  • تماس با ما
چهارشنبه, مهر ۲۳, ۱۴۰۴
  • Login
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها
No Result
View All Result
گیلان صدر
No Result
View All Result

چگونه ابراهیم رئیسی “عباس معروفی” را از اعدام تبرئه کرد: عجیبه! لک تو پرونده‌ات نیست

۱۰ شهریور ۱۴۰۱
in اجتماعی, اسلایدشو, سایر رسانه ها
0
چگونه ابراهیم رئیسی “عباس معروفی” را از اعدام تبرئه کرد: عجیبه! لک تو پرونده‌ات نیست

دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت.

گیلان‌صدر: عباس معروفی امروز در آلمان درگذشت، او یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» بود که در نخستین سال‌های دهه ۷۰ توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت.

بخشی از خاطره این نویسنده فقید که سال ۹۷ به همت سید شهاب الدین طباطبایی در روزنامه شرق منتشر شد به شرح ذیل است:

«سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰، بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیماً به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیر کل گفت که کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا، مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن روز خیلی با من حرف زد و گفت که باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی من همین ۱۸ ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد.

نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».

فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم.

حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. چند روز بعد او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت شش صبح سه‌شنبه آنجا باشم.

این سه‌شنبه رفتن‌ها، چهار بار طول کشید و نوبت به من نرسید، بار پنجم، ساعت ۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمائید! خودم را معرفی کردم، رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباس معروفی معروف؟»

«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی شاخ و دم که هر روز کیهان می‌نویسه»

رئیسی: «شما بمونید. نفر بعدی؟»

سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند.

دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟»

«رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم، ادیتوری می‌کنم، هر کار که بشه چون دفترم بازه اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین.»

رئیسی: «خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟»

«همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟»

رئیسی: «این سوال من هم هست.»

«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره.»

رئیسی: «چند سالته؟»

«سی‌وسه.»

رئیسی: «این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری.»

آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.»

گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.»

با حیرت خیره‌ام شد: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟»

گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»

مجله گردون

به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است.

گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.»

اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.» و ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت.

۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردون‌ها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»

گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم.

تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدم صلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد.

در این دوره که خاتمی هم در آخرین روزهای وزارت ارشاد، هیأت‌منصفه را تشکیل داده بود، باعث شد گردون در دادگاه تبرئه شود./عصر ایران

Tags: ابراهیم رییسیاعدامعباس معروفیگیلان‌صدر

نوشته مشابه

گام اول شهر هوشمند رشت؟ پلاک‌کوچی!

گام اول شهر هوشمند رشت؟ پلاک‌کوچی!

by shahed
۲۳ مهر ۱۴۰۴
0

اختصاصی/ گیلان صدر/ مهتا صدری: رحیم شوقی دیروز در خانه‌ی میرزا کوچک‌خان جنگلی ایستاد و با افتخار گفت: «نخستین گام تحقق شهر هوشمند رشت برداشته شد» — چون یک پلاک و کدپستی جدید روی دیوار نصب شده! بله! درست خواندید! در شهری که حتی اینترنت درست و حسابی وجود ندارد،...

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و  نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

by shahed
۲۱ مهر ۱۴۰۴
0

اختصاصی/ گیلان صدر: سال‌هاست یک نام در انتصابات سیاسی و دانشگاهی گیلان تکرار می‌شود: عبدالله عموزاد. فردی که هرجا قانون گفته «باید تأیید صلاحیت شود»، او با عنوان «سرپرست» از آن عبور کرده است. از فرمانداری رشت گرفته تا اداره‌کل سیاسی استانداری و حالا مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان...

«یُفسِدون فی الأرض…» و ما هنوز از خود می‌پرسیم: چه شد که امنیت، به ابزار تهدید و کنترل بدل شد؟

«یُفسِدون فی الأرض…» و ما هنوز از خود می‌پرسیم: چه شد که امنیت، به ابزار تهدید و کنترل بدل شد؟

by shahed
۲۰ مهر ۱۴۰۴
0

مقدمه اختصاصی/ گیلان صدر: گیلان‌صدر، به عنوان تنها رسانه داخلی که برای نخستین بار به پرونده باند فاسد امنیتی در گیلان پرداخت، امروز تحت فشارهای شدید قضایی از سوی برخی ارگان‌های امنیتی قرار دارد. مهتا صدری، مدیرمسئول این رسانه، یک ماه است که به‌دلیل پرونده‌سازی پرسنل سپاه گیلان و صدور...

برگزاری رویداد هنری با موضوع پسماند توسط شهرداری لاهیجان

برگزاری رویداد هنری با موضوع پسماند توسط شهرداری لاهیجان

by shahed
۱۹ مهر ۱۴۰۴
0

شهردار لاهیجان از برگزاری جشنواره هنری با موضوع پسماند با همکاری اداره ارشاد خبر داد. به گزارش گیلان صدر و به نقل از اداره ارتباطات و امور بین الملل شهرداری لاهیجان، رضا زنده دل در گفت و گویی افزود: شهرداری و شورای اسلامی شهر لاهیجان با همکاری اداره فرهنگ و...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

گام اول شهر هوشمند رشت؟ پلاک‌کوچی!

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

«یُفسِدون فی الأرض…» و ما هنوز از خود می‌پرسیم: چه شد که امنیت، به ابزار تهدید و کنترل بدل شد؟

برگزاری رویداد هنری با موضوع پسماند توسط شهرداری لاهیجان

تحقیق و تفحصی که گم شد؛ موکب خدام‌العتره و سکوت مدیریت شهری

سی‌ودو سال تلاش، چند رکعت نتیجه؟

نگاهی به عملکرد مدیرکل بانوان استانداری گیلان؛ زنان استان هنوز منتظر اقدام واقعی

طرح نوسازی و تجهیز مدارس محدوده منطقه آزاد انزلی با اعتبار بیش از ۷ میلیارد تومان

آیا «قانون جوانی جمعیت» به شما هم ربطی ندارد؟

تأیید رسمی هشدارها درباره جاده‌کشی در جنگل‌های هیرکانی / بحرانی محیط‌زیستی که به ابزار سیاسی تبدیل شد

معصومی و اظهارات عوام‌فریبانه!

پرونده مدیران پسماند شهرداری رشت چگونه به حکم تبرئه منجر شد؟

اخبار پربازدید

افشاگری گیلان‌صدر: مدیرعاملی که قانون نمی‌شناسد و میلیاردها تومان زیر امضاهای بدون اعتبار+ مستندات

افشاگری گیلان‌صدر: مدیرعاملی که قانون نمی‌شناسد و میلیاردها تومان زیر امضاهای بدون اعتبار+ مستندات

۸ مهر ۱۴۰۴
فشار و پرونده‌سازی علیه یک خبرنگار مستقل؛ نامه‌ای سرگشاده به عالی‌ترین مسئولان کشور

فشار و پرونده‌سازی علیه یک خبرنگار مستقل؛ نامه‌ای سرگشاده به عالی‌ترین مسئولان کشور

۲۵ شهریور ۱۴۰۴
پرونده ثقتی را دیدید، اما باند فاسد امنیتی گیلان را ندیدید؟

پرونده ثقتی را دیدید، اما باند فاسد امنیتی گیلان را ندیدید؟

۲۶ شهریور ۱۴۰۴
شش سال سکوت مدعی‌العموم؛ رودخانه‌ها، تالاب و سراوان همچنان قربانی

شش سال سکوت مدعی‌العموم؛ رودخانه‌ها، تالاب و سراوان همچنان قربانی

۶ مهر ۱۴۰۴
سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و  نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

سال‌ها مسئولیت بدون صلاحیت و نهادهای نظارتی در سکوت/رییس دانشگاه تماشاگر بی‌قانونی یا شریک آن؟

۲۱ مهر ۱۴۰۴
روایت یک باند فساد امنیتی در گیلان؛ چگونه امنیت استان به گروگان گرفته شد

روایت یک باند فساد امنیتی در گیلان؛ چگونه امنیت استان به گروگان گرفته شد

۱۴ شهریور ۱۴۰۴

اخبار پر اشتراک

  • راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    1791 shares
    Share 716 Tweet 448
  • مسئولان استان پاسخگو باشند/نهاد صادر کننده مجوز خانه عفاف فخر در گیلان کیست؟

    1659 shares
    Share 664 Tweet 415
  • اولین مرکز اختلالات اُتیسم استان با سرمایه گذاری بخش خصوصی در رشت افتتاح شد

    1419 shares
    Share 568 Tweet 355
  • هشدار در خصوص خطر اپلیکیشن لایکی برای نوجوانان/در لایکی هیچ مرز اخلاقی مشخصی وجود ندارد

    1285 shares
    Share 514 Tweet 321
  • شرح فاجعه؛ نامهٔ آسیا ابتهاج به مسعود بهنود

    1263 shares
    Share 505 Tweet 316

گیلان صدر

دسترسی سریع

  • درباره ما
  • تماس با ما

شبکه های اجتماعی

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این پایگاه خبری_تحلیلی محفوظ میباشد.

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع میباشد . انتشار مطالب به معنی تایید محتوای آنها نیست |  سئو کیورد

No Result
View All Result
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها

eRasaneh_Trustseal(82722, true);

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In