دو سال پس از ادعای فردین مهرابیان درباره «رضایت دانشجویان»، شواهد میدانی و اعتراضات در خوابگاهها، تغذیه و خدمات رفاهی نشان میدهد که آن ادعا چیزی جز تبلیغات بی مصرف نبوده است.
اختصاصی/گیلان صدر: در بررسی اخبار رسمی منتشرشده از سوی پایگاه اطلاعرسانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان (وبدا)، به مراسم تودیع مدیر پیشین فرهنگی و فوق برنامه این معاونت و معارفه سرپرست جدید این حوزه در شهریور ۱۴۰۲ برمیخوریم؛ جایی که فردین مهرابیان، معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه، در سخنانی تبلیغاتی مدعی شد که «با همکاری همه کارکنان حوزه دانشجویی، موفق به کسب رضایتمندی دانشجویان در حوزه رفاهی و تغذیه شدهایم».
او در همان مراسم، کار در این معاونت را «سخت، حساس اما لذتبخش» توصیف کرد و گفت مدیران باید «عاشق کار باشند، دانشجویان را چون فرزندان خود بدانند و در برابر انتقاداتشان صبور باشند».
اما بررسی دقیقتر عملکرد این معاونت در سالهای بعد نشان میدهد آنچه در آن مراسم گفته شد، نه گزارشی از یک واقعیت میدانی بلکه متنی برای مصرف روابطعمومی بوده است — بدون هیچ مستند آماری، نظرسنجی رسمی یا گزارش عملکرد قابلاستناد.
در هیچ رسانهای، اعم از وبسایت دانشگاه یا پایگاههای وزارت بهداشت، اثری از دادههای واقعی دربارهی «رضایتمندی دانشجویان علوم پزشکی گیلان» دیده نمیشود. نه درصدی از رضایت، نه آمار تغذیه و خوابگاه، نه شاخص رفاهی منتشر شده است. در عوض، ادبیات کلامی مهرابیان کاملاً شبیه به همان الگوی تکراریِ مدیران کمکار است؛ جملههای زیبا بهجای گزارش واقعی.
جالب اینکه یک سال بعد، در آذر ۱۴۰۳، خودِ رئیس دانشگاه، محمدتقی آشوبی، در مراسم روز دانشجو صراحتاً اعلام کرد که «زیرساختهای دانشگاه برای پذیرش دانشجو آماده نیست و همراه با عدم تخصیص اعتبارات در حوزه تغذیه، رفاهیات و خوابگاه، دانشجویان را با مشکلاتی مواجه کرده است». این جمله یعنی دقیقاً برعکسِ آنچه معاونش در سال قبل بهعنوان دستاورد اعلام کرده بود.
در کنار این تناقض آشکار، مجموعهای از اعتراضات و گزارشهای دانشجویی در بازه زمانی پس از این اظهارات منتشر شدهاند که عملاً تبلیغات مهرابیان را بیاعتبار میکنند. به طور مثال: بیانیه جمعی از معاونان آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی کشور که به نمایندگی از جمله دانشگاه گیلان هشدار داده بودند ظرفیتپذیری دانشجویان بیش از توان زیرساختهاست.
در چنین شرایطی، ادعای رضایتمندی دانشجویان از سوی معاونت فرهنگی–دانشجویی نهتنها بیپایه، بلکه توهین به تجربه زیسته دانشجویان است؛ تجربهای که هر روز با غذای بیکیفیت، خوابگاههای فرسوده، سرویسهای محدود و بیتوجهی مزمن به مطالباتشان گره خورده است.
این تضادِ گفتار و واقعیت، نشانهی مدیریتی است که با وعده و تملق زنده میماند. وقتی مدیر معاونت دانشجویی در مراسم تودیع همکارش از «عشق به کار» میگوید اما حتی یک گزارش مستند از وضعیت خوابگاهها ارائه نمیدهد، باید پرسید این عشق دقیقاً به چه کسی است؟ به دانشجو یا به میز؟
از سوی دیگر، خودِ رئیس دانشگاه نیز در عمل شریک همین چرخهی ناکارآمدی است. اعتراف او به نبود زیرساخت در سال ۱۴۰۳، عملاً تأیید میکند که نظام مدیریتی دانشگاه – از معاون تا رئیس – نه تنها نظارت مؤثر نداشته بلکه از سالها قبل بر روی تبلیغات سرمایهگذاری کرده است.
در جمعبندی، عملکرد معاونت فرهنگی–دانشجویی علوم پزشکی گیلان را باید نمونهای کلاسیک از ادارهگری شعاری و بیداده دانست؛ جایی که روابطعمومی جای کار میدانی را گرفته و «تبریک هفته دولت» بهانهای برای سرپوشگذاشتن بر کاستیها شده است.
نه طرح مشخصی برای بهبود تغذیه دانشجویان ارائه شد، نه برنامهای برای توسعه خوابگاهها و نه گزارشی از وضعیت روانی و فرهنگی دانشجویان.
نتیجه روشن است: وضعیت نابهنجار دانشجویی و فرهنگی امروز دانشگاه علوم پزشکی گیلان، حاصل مدیریتِ بیعمل، ادبیات تبلیغاتی و مدیران عجیبی است که با ژست رضایت، واقعیت نارضایتی را پنهان میکنند.