• درباره ما
  • تماس با ما
چهارشنبه, آذر ۱۹, ۱۴۰۴
  • Login
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها
No Result
View All Result
گیلان صدر
No Result
View All Result

سفرناک؛ تاملاتی در باب وطن، ماندن و امید

۱ آبان ۱۴۰۱
in اجتماعی, اسلایدشو, سیاسی, یادداشت
0
سفرناک؛ تاملاتی در باب وطن، ماندن و امید
گیلان صدر، دکتر عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس و پژوهشگر: آیا بایستی به آینده وطن امیدوار بود؟ برای پاسخ به این پرسش، نگارنده بر ترانه ای هدف گذاری نموده است. «دوباره» شهرت هنری خواننده ای است که ترانه «سفرناک» را در کارنامه دارد. اثری که سزاوار تأملات جامعه شناختی است، چنان مانیفستی هنری در زیست اجتماعی وطن. درباب «ایران اکنون» می توان از مهاجرت پرسش نمود؛ از تضادهای عمیق و خشن پرسید؛ خشم و اندوه نهفته در گریزگاه های تاریخی را سراغ گرفت؛ یا رنج های جمعی که مردمی به عنوان ملت متحمل می شوند. در این راستا می توان در محورهای زیر تأمل نمود:

۱. ایران در حالی موضوع این نوشتار است که در بزنگاهی دیگر از مصایب تاریخی اش قرار دارد. ایران که سرزمین «من مشترک» است نه تنها زمین که «مهد روان جمعی» مردمانی از اقوام مختلف و باورهای متکثر می باشد. «روح زخمی» کالبد میلیون ها انسان ایرانی. این زخم چنان وسیع و عمیق است که اندیشه مهاجرت را همواره در ذهن فرد جاری می کند. چنانکه در سالهای گذشته عدد قابل توجهی از سرمایه انسانی راه مهاجرت یا پناهندگی پیش گرفته اند. سرمایه انسانی تحت فشار. اویی که خود را ناگزیر یافت، ناگزیر از رفتن. اما سفرناک با چنین پرسشی آغاز می کند:
مسأله در «خاک» است. خاکی که به ثمر ننشسته است. بار نداده است. بناست این خاک به محصولی برسد. این مسولیتی است که می توان آن را «مسولیت خاک» نامید. مسولیتی که بلافاصله به امر انسانی پیوند می خورد. او که می تواند برود، سواره است. «امکان رفتن» را در آستین دارد اما پیاده ها چه؟ آنها که امکان رفتن ندارند. فردیت فرد به دیگریِ «هم وطن» گره خورده است. نمی تواند او را بگذارد و بگذرد. انتخاب او، تنها نهادن هم وطن نیست. اینجا از طبقه ی خویش فراتر می رود. به همدلی فراطبقاتی می انجامد. هر هم وطن، برادر و خواهر او می شود. یک خانواده بزرگ به نام میهن.
اما اندکی فلسفی تر می توان در مفهوم خاک و سرزمین و وطن تردید نمود. از مفهوم مدرنِ ملت فراتر رفت و مرزهای میهن را به چالش کشید. «جهان وطنانه» به نقد وطن و مرزهای دولت-ملت تذکر داد. لکن مسأله هنوز پابرجاست. مسأله رفتن حل نخواهد شد چنانکه سفرناک تذکر می دهد:
«خانواده» و «رفیق» واژگان سنگینی هستند برای اویی که دلبسته است. این دلبستگی به مسولیت می رسد. مسولیت ماندن و رها نکردن. نمی تواند رها کند این مفاهیم را. این مفاهیم او را رها نمی کنند. وزن واژگان، روی شانه اش و روی روحش سنگینی می کند. خانواده که در آن چشم گشوده است و «گروه نخستین» است؛ پدر، مادر، برادر، خواهر،… .همه ی این مفاهیم که «چگالی حیات» بر «وجود من» هستند. تکیه گاه های عاطفی آدمی. او که نزدیک ترین احوالات خود را با اینها زیسته است. و رفیق که در تفاوت خونی، «تفاهم مرامی» دارد. رفیق معنای حضور مشترک در روزمرگی هاست که عناصر حیات اجتماعی را بیان می دارد. او که همراه خندیدن ها، گریستن ها، عصیان ها و آرمیدن ها بوده است. پرسش از رها نمودن این هاست. نمی شود!
۲. پرسشگری از رفتن و ماندن آنجا بغرنج می شود که حیات در بحران باشد. قاعده ی زیستن در مکان-زمان به بحران مرگ آغشته گردد. این موقعیت در هم تنیده شود با خون و گلوله. موقعیت مذکور با تنهایی عمیق یکایک مردمان پیوند خورده باشد. غم فردی به اندوه جمعی بیانجامد. بغض گلو را فشرده باشد. اشک امان نداده باشد. مشت گره شده باشد. مرگ بر آسمان شهر باریده باشد. نکته به فراخور موقعیت مذکور از اندوه و مرگ پرسش می کند. مسأله رنگ دیگری می گیرد. روایت سفرناک چنین می شود:
اینگونه مساله از «رفتن» فراتر می رود. پرسش از «ول کردن» به معنای هجرت نیست. پرسش از ندیدن است! پرسش از بی اعتنایی است! اشک چون رنج مسدود در گلو. بغض نه در گلو که در روح حبس شده و یاران مرده تصویر شوک آور پیش روست. تصویری که بر صورت خویش سیلی می زند و بر چهره خود مویه می کند. حتی تنهایی با تمام مفردات، تمایزات و حصارهایی که ایجاد می کند در جوار جمع گلوله خورده کم می آورد. می شکند! تنهایی فرو می ریزد. به همدلی و همراهی می انجامد. با دیگری مجروح هم داستان می شود. از «فردیت تنها مانده» به «عضویت جمع» در می آید. با دیگری های بسیار، جمع مشترک می سازد. هم‌بسته شدن نه تنها در زندگی بلکه در مرگی چنین نمادین و نشانه شناسانه رخ می دهد. این «روایت های هم سوژه شده» از کارکترهای مختلف فرا می رود و به یک مکتوب می رسد. نمی توان از آن گسست. این گسست محل پرسش انکاری است. مرگ، جبر آدمی است به اعتنا!
۳. هانا آرنت در «وضع بشر» گفته است: «جهان و انسان هایی که در ان زندگی می کنند یکی نیستند. جهان آن چیزی است که میان انسان ها وجود دارد. این جهان است که به باور من امروز موضوع بزرگترین نگرانی ها و تردیدهاست». اینگونه می توان از نتیجه ی آن دو مسأله پیشین پرسش نمود.

آن دو مسأله که از موجودیتی واحد به تجلیات متفاوتی ارجاع دارند. انسانی که در چالش رفتن افتاده است، در تردید «موقعیت وخیم» گرفتار آمده ‌و آن را به سوی نجات فردی خویش رها نمی‌کند، به کدام موجودیت می انجامد؟ «شناسای پرسشگر» در جدال دیدن و ندیدن، پیوستن و گسستن، سفرناک است:
«مرا ببوس» که عاشقانه ملی ایرانیان است سخن از آخرین بوسه دارد زیرا «عازم» است؛ «مرا ببوس که می روم به سوی سرنوشت»! کدام سو؟ «در میان طوفان، هم پیمان با قایقران ها». عازم و از جان گذشته است. آخرین بوسه را می طلبد گویی که در فردای «امشب»، بازگشتی نیست. اما سفرناک در اتمسفر خشم و یاس، سخن دیگری دارد: مرا ببوس تا بمانم. مرا که آغشته به سفر و خطر هستم بر آوار وطن. او که همچون «مراببوس» انباشته از «ایثار» است، طرح دیگری در می افکند. سخن از شراب پایان است؛ سخن از ایران است. اساسا تمام مسأله همین ایران است! سلامتی وطن را جستجو می کند. نقطه نقطه ی ایران را به سلامتی آرزومند می شود. جای همگان را خالی می کند و جام را بالا می برد. همه آنها که نیستند را به یاد می آورد. محترم می دارد و ارج می نهد. در پرفورمنسی آهنگین و میراث دارانه‌. «همگی» را بر «تمام ایران» نشان می نهد و جام را به احترام بالا می برد. این جام نمادین، امید است و وطن. اندوه و امید در این پایان به هم گره خورده اند اما امید جاری است.
۴. در یک جمع بندی می توان از امید برای ایران سخن گفت. چنان‌که پاسخ نگارنده به پرسش آغازین چنین است؛ بلی! بایستی امیدوار بود. اما مختصات این امید چیست؟ از چه خصایلی برخوردار است؟ حداقل دو محور راهبردی درباره آن مهم خواهد بود: الف. نخست آنکه این امید یک چشم انداز تاریخی پیشینی و پسینی است. از گذشته می آید و به آینده روان می شود. خود را در یک «پیوستار» بیان می کند یعنی مقطعی نیست اگرچه از مقاطع متعدد تشکیل شده است. «استمرار» یک امر تاریخی است به نام ایران اگرچه در نهادسازی «گسستگی» دارد. موقعیت دشوار اکنون که نتیجه فقدان های نهادین است، صرفا نقطه ای است بر روند بلند این پدیده. با تصفیه سنت های ماضی خویش معنا میابد و در عین حال تلاش دارد در ساختارهای مدرن جایابی کند. ب. این امید از دو آبشخور عقل نقاد و اخلاق انسانی تغذیه می نماید. از عقلانیت نقاد بهره می گیرد تا نابسامانی ها را تشخیص دهد و تجلیات الیگارشی را اصلاح نماید. چنانکه «اندک سالاری» و «انحصار» همواره مانع توسعه و رفاه بوده است (ر.ک: چرا ملت ها شکست می خورند، عجم اغلو و رابینسون). همچنین از اخلاق انسانی مدد می جوید تا نظم جمعی و همدلی اجتماعی ایجاد نماید. گذر از خشونت به مدنیت را تبیین کند. ساختارهای خود را در مسیر بازسازی قرار دهد و سامان های نوین بنیان بگذارد. اینگونه و با تکیه بر این مولفه های نظری، می توان در اوج مسأله و بحران یعنی در دوره ای که افسردگی جمعی و خشم اجتماعی در اوج قرار دارد، به ساختن ایران امیدوار بود.

Tags: ایراندکتر عباس نعیمی جورشریسفرناکگیلان صدروطن

نوشته مشابه

«فروپاشی نرم» در معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان/از ابهامات مدیریتی تا اعتراض بی‌سابقه دانشجویان در ۱۶ آذر

«فروپاشی نرم» در معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان/از ابهامات مدیریتی تا اعتراض بی‌سابقه دانشجویان در ۱۶ آذر

by shahed
۱۸ آذر ۱۴۰۴
0

اختصاصی/ گیلان صدر: مراسم روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی گیلان امسال نه یک بزرگداشت، بلکه نمایش یک فروپاشی آرام در معاونت فرهنگی و دانشجویی بود. معاونتی که ماه‌هاست به‌واسطه‌ گزارش‌های متعدد «گیلان‌صدر» درباره تخلفات اداری، دور زدن روال‌های قانونی، صدور حکم‌های غیرشفاف، انتصاب‌های مشکوک و مدیریت غیرپاسخگو زیر ذره‌بین...

۹ خانواده داغدار؛ تنها یک متهم؟

۹ خانواده داغدار؛ تنها یک متهم؟

by shahed
۱۶ آذر ۱۴۰۴
0

اختصاصی/ گیلان صدر: طبق اظهارات جدید سلمان اسحاقی، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس، گزارش تخلفات مرتبط با آتش‌سوزی بیمارستان قائم رشت در صحن علنی مجلس قرائت شده و پرونده برای رسیدگی قضایی ارسال شده است. در این گزارش، رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی گیلان به‌عنوان تنها متهم حادثه معرفی شده؛ با...

بهشت ویلاسازان، جهنم هیرکانی/ جنگل کهنسال، قربانی «حق دسترسی» شهرک‌های تازه‌ساز

بهشت ویلاسازان، جهنم هیرکانی/ جنگل کهنسال، قربانی «حق دسترسی» شهرک‌های تازه‌ساز

by shahed
۱۵ آذر ۱۴۰۴
0

به گزارش گیلان صدر و به نقل از مرور؛ در روستای سرک که در محدوده پونل–خلخال واقع شده، عملیات جاده‌سازی برای اتصال یک شهرک ویلایی تازه‌ساز آغاز و بخشی از جنگل‌های هیرکانی تخریب شده است. گزارش‌ها از قطع درختان و ورود ماشین‌آلات سنگین حکایت دارد. فعالان محیط‌زیست می‌گویند این تخریب...

چپاولگران پشت‌پرده چگونه طرح هادی گیلان را بلعیدند

چپاولگران پشت‌پرده چگونه طرح هادی گیلان را بلعیدند

by shahed
۱۳ آذر ۱۴۰۴
0

طرح هادی؛ توسعه‌ای که بوی دلالی می‌دهد اختصاصی/ گیلان صدر: سال‌هاست نام «طرح هادی» را به‌عنوان نسخه نجات روستاها به گوش ما می‌خوانند؛ اما آن‌چه در گیلان اجرا شده، بیشتر شبیه یک زمین‌بازی بزرگ است تا توسعه. مردم از صومعه‌سرا تا دیلمان فریاد می‌زنند: زمین‌های ما را از محدوده خارج...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

«فروپاشی نرم» در معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان/از ابهامات مدیریتی تا اعتراض بی‌سابقه دانشجویان در ۱۶ آذر

۹ خانواده داغدار؛ تنها یک متهم؟

بهشت ویلاسازان، جهنم هیرکانی/ جنگل کهنسال، قربانی «حق دسترسی» شهرک‌های تازه‌ساز

چپاولگران پشت‌پرده چگونه طرح هادی گیلان را بلعیدند

اتلاف بودجه به یهانه تالاب انزلی یا دوباره‌کاری برای بالا کشیدن منابع!

خیابان چای در لاهیجان نامگذاری شد

چاقو دسته خودش را نمی‌بُرد؟ مرگ نظارت در شهرداری رشت

وقتی معارفه، به‌ نام حمایت روایت می‌شود

مزورانه تا استخوان؛ وقتی مدیرکل محیط زیست گیلان چشم بر تخریب سیاهمزگی بست!

دلایل جنجال بر سر انتصاب فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گیلان/ پشت پرده اصرار مدیرکل چیست؟»

اجرای دوگانه قانون برای مردم و خواص؛ عدالت را می سوزاند

عقلانیت حکمرانی و بازسازی نهادی در گیلان

اخبار پربازدید

مزورانه تا استخوان؛ وقتی مدیرکل محیط زیست گیلان چشم بر تخریب سیاهمزگی بست!

مزورانه تا استخوان؛ وقتی مدیرکل محیط زیست گیلان چشم بر تخریب سیاهمزگی بست!

۱ آذر ۱۴۰۴
دلایل جنجال بر سر انتصاب فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گیلان/ پشت پرده اصرار مدیرکل چیست؟»

دلایل جنجال بر سر انتصاب فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گیلان/ پشت پرده اصرار مدیرکل چیست؟»

۲۹ آبان ۱۴۰۴
اتلاف بودجه به یهانه تالاب انزلی یا دوباره‌کاری برای بالا کشیدن منابع!

اتلاف بودجه به یهانه تالاب انزلی یا دوباره‌کاری برای بالا کشیدن منابع!

۱۲ آذر ۱۴۰۴
چپاولگران پشت‌پرده چگونه طرح هادی گیلان را بلعیدند

چپاولگران پشت‌پرده چگونه طرح هادی گیلان را بلعیدند

۱۳ آذر ۱۴۰۴
وقتی معارفه، به‌ نام حمایت روایت می‌شود

وقتی معارفه، به‌ نام حمایت روایت می‌شود

۴ آذر ۱۴۰۴
چاقو دسته خودش را نمی‌بُرد؟ مرگ نظارت در شهرداری رشت

چاقو دسته خودش را نمی‌بُرد؟ مرگ نظارت در شهرداری رشت

۹ آذر ۱۴۰۴

اخبار پر اشتراک

  • راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    راه اندازی سامانه نوبت دهی تلفن همراه در مراکز درمانی تامین اجتماعی گیلان

    1799 shares
    Share 720 Tweet 450
  • مسئولان استان پاسخگو باشند/نهاد صادر کننده مجوز خانه عفاف فخر در گیلان کیست؟

    1661 shares
    Share 664 Tweet 415
  • اولین مرکز اختلالات اُتیسم استان با سرمایه گذاری بخش خصوصی در رشت افتتاح شد

    1420 shares
    Share 568 Tweet 355
  • هشدار در خصوص خطر اپلیکیشن لایکی برای نوجوانان/در لایکی هیچ مرز اخلاقی مشخصی وجود ندارد

    1292 shares
    Share 517 Tweet 323
  • شرح فاجعه؛ نامهٔ آسیا ابتهاج به مسعود بهنود

    1267 shares
    Share 507 Tweet 317

گیلان صدر

دسترسی سریع

  • درباره ما
  • تماس با ما

شبکه های اجتماعی

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این پایگاه خبری_تحلیلی محفوظ میباشد.

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع میباشد . انتشار مطالب به معنی تایید محتوای آنها نیست |  سئو کیورد

No Result
View All Result
  • خانه
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سلامت
  • فرهنگی
  • پرونده ویژه
  • یادداشت
  • طنز
  • سایر رسانه ها

eRasaneh_Trustseal(82722, true);

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In